Vmhlk heavy blow to Israel and America Forums
دولتمردان اسرائیلی و آمریکایی در سخنرانی های خویش در ایپک نتوانستند خشم خودشان را از سیلی سخت مردم ایران طی 12 اسفند کتمان کنند.
حضور و مشارکت پرشکوه ایرانیان در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی سبب یاس و ناامیدی سردمداران آمریکا، رژیم صهیونیستی و دیگر کشورهای سلطه گر شد.
هرگونه تهديد را، با استوارى و با قدرت كامل پاسخ خواهيم داد
Any threat, with the firm and will reply with full power
Toute menace, avec le cabinet et répondra à pleine puissance
Jede Bedrohung, mit der Firma und wird mit voller Kraft antworten
أي تهديد، والإرادة الصلبة والرد مع السلطة الكاملة
Ogni minaccia, con l'azienda e risponderà con piena potenza
سخنان علمدار کشور عشق :
ما اهل تجاوز به هيچ ملتى و هيچ كشورى نيستيم؛ ما هرگز اقدام به جنگ خونين نميكنيم - ملت ايران اين را به اثبات رسانده است - اما ما ملتى هستيم كه هرگونه تجاوز را، بلكه هرگونه تهديد را، با استوارى و با قدرت كامل پاسخ خواهيم داد. ما ملتى نيستيم كه بنشينيم تماشا كنيم قدرتهاى پوشالىِ مادى كه از درون كرمخورده و موريانهخوردهاند، ملت استوار و پولادين ايران را تهديد كنند. ما در مقابل تهديد، تهديد ميكنيم. هر كسى فكر تجاوز به جمهورى اسلامى ايران در مخيلهاش خطور كند، بايد خود را آمادهى دريافت سيلىهاى محكم و مشتهاى پولادين كند؛ از سوى ملت مقتدر ايران، از سوى نيروهاى مسلح؛ ارتش جمهورى اسلامى ايران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و بسيج مردمى، و پشت سر همه، ملت بزرگ ايران. و بدانند؛ هم آمريكا بداند، هم دستنشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژيم صهيونيستى در اين منطقه بداند؛ پاسخ ملت ايران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلكه هر گونه تهديدى، پاسخى خواهد بود كه از درون، آنها را از هم خواهد پاشيد و متلاشى خواهد كرد.
خود را براى تداوم اين عزت ملى و اقتدار بينالمللى آماده نگه داريد. همه بايد آماده باشيم. همه بايد براى حفظ ارزشهاى والاى ماندگار در طول تاريخ، خود را آماده نگه دارند؛ در عرصهى علم، در عرصهى كار، در عرصهى صنعت، در عرصهى مديريت و سياست، و در نوك پيكان، براى دفاع ملى، نيروهاى مسلح؛ عرصهى رزم نظامى.
ادامه مطلب...
هیچ کس در فکر من نیست
آنقدر لیاقت ما برای دیدن حضرت کم شده است که موجب شده بعضی این ملاقات را غیر ممکن بدانند. آیا این دیدار امکان دارد؟ اگر امکان دارد پس چرا در برخی احادیث به مدعیان ملاقات لعنت فرستاده شده است؟
آیت الله بهجت پاسخ پرسش های ما را داده اند؛
"هر کس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت (عج) و فَرَج شخصی خود پیدا کند، خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد، یا نزدیک!
عده ای بودند که گویا حضرت غائب(علیه السلام)در پیش آنها حاضر وظاهر بوده است؛مثل اینکه با بی سیم با آن حضرت ارتباط داشتند وجواب از ناحیه ی او می شنید ند!..[1]
مرحوم مقدس اردبیلی و سید بحرالعلوم (( ره)) که احتمال دروغ درباره ی آن ها نمی رود ، عبارت (( فعلیه لعنه الله )) یعنی ( لعنت خدا بر او باد ) را قبول ندارد و می گویند : آن مربوط به بابیت و ادعای مهدویت است .
با این که ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصی ، امر اختیاری ما است . به خلاف ظهور فرج عمومی . با این حال چرا اهمیت نمی دهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط بر قرار کنیم و از این مطلب غافلیم ولی به ظهور و دیدار عمومی آن حضرت اهمیت می دهیم !
و حال این که اگر برای فرج شخصی به اصلاح خود نپردازیم ، بیم آن است که در ظهور آن حضرت از او فرار کنیم ! چون راهی که می رویم را هکسانی است که اهم و مهمی قائل نیستند ."[2]
جزیره خضراء موضوع جالب دیگری ست که نظر آیت اله بهجت را در مورد آن می خوانیم؛
"آیا جزیره خضراء یک جای ثابتی است؟ یا این که هر کجا حضرت باشد آن جا جزیره خضراء است؟!
موید نظر دوم این که حضرت خضر (علیه السلام) که از آب حیات نوشیده هر کجا رود آنجا سبزه می روید! کما اینکه درباره حضرت خضر (علیه السلام) است که هر کجا ذکر شود و نام او برده شود آن جا حاضر است! هر وقت او را یاد کردید به او سلام کنید.
آیا امکان دارد که حضرت حجت (عجل الله) که از او بالاتر است چنین نباشد؟! دل اهل ایمان سبز و خرم و پایگاه حضرت حجت (عج) است[3] قلب مومن جزیره خضراء است...
قلب ها از ایمان و نور معرفت خشکیده است قلب آباد به ایمان و با خدا پیدا کنید تا برای شما امضاء کنیم که امام زمان (عجل الله) آن جا هست."[4]
نظر آیت الله بهجت در مورد مسجد مقدس جمکران چیست؟
"عده ای از پاکان و نیاکان با حضرت صاحب (عج) سوال و جواب می کنند وحاجت می طلبند و جواب می گیرند و در مسجد جمکران صدای آن حضرت را می شنوند. آقایی را در بیداری دیده بودم,در خواب به من فرمود:چرا به مسجد جمکران نمی آیی؟
آقایی که زیاد به مسجد جمکران میرود ,می گفت :آقا را در مسجد جمکران دیدم . به من فرمود :به دل سوختگان ما بگو برای من دعا کنند. بعد یک مرتبه از نظرم غاءب شد نه این که راه برود و کم کم از نظرم غائب شود.. همین آقا هفته ی قبل از آن هم حضرت را در خواب دیده بود.
یکی از سادات که عمامه هم ندارد و روضه می خواند و مسئله می گوید ؛ اخیرآ هم نزدیک مسجد جمکران خانه گرفته و همانجا زندگی می کند؛ مکرر آن حضرت را دیده که پس از بیرون آمدن از مسجد جمکران غائب می شوند.
افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!
چنان كه به آن آقا فرموده بود: این ها كه به این جا آمده اند، دوستان خوب ما هستند، و هر كدام حاجتى دارند: خانه، زن، فرزند، مال، اداى دین؛ ولى هیچ كس در فكر من نیست!
آرى، او هزار سال است كه زندانى است، لذا هر كس كه براى حاجتى به مكان مقدّسى مانند مسجد جمكران مى رود، باید كه اعظم حاجت نزد آن واسطه ى فیض، یعنى فَرَج خود آن حضرت را از خدا بخواهد.
ما معتقدیم این مشاهد مبارکه و مساجدی نظیر مسجد جمکران ، بی نیاز از معرّفی هستند .ما بر این اعتقاد هستیم اگر کسی بگوید رفتیم و چیزی در آنجا ندیدیم ، به حسب ظاهر باید گفت :از روی اعتقاد صحیح نرفته است یا برای امتحان رفته یا همین طوری رفته است .به هر حال بهترین معرّف این اماکن ، خودشان هستند."[5]
پی نوشت ها :
[1] بهارانه/66.
[2] 700نکته:2/133.
[3] 700نکته: 2/308.
[4] حدیث وصال: 123.
[5] امام زمان در کلام اولیای ربانی: 64.
اساسا ارتباط با خدا آرامش آور است؛ يعنى، انسان ذاتا دوستدار و عاشق خدا است و وقتى عاشق به معشوق برسد آرامش مىيابد. از طرف ديگر خداوند در قرآن فرموده است كه: «در مؤمنان سكينه و آرامش نازل مىكند».
بهترين چيزى كه روح انسان را صفا مىبخشد و
ادامه مطلب...
در فیلم توهین به وجود نازنین پیامبر (ص)چه گذشت :
آذوح توضیح مختصری از این فیلم توهین آمیز و شنیع را در زیر می آورد:
فیلم ابتدا با صحنه هایی از حمله مسلمانان سلفی به محله های مسیحی نشین مصر شروع می شود.
محمد به نزد خدیجه می رود و با نگاه به درون ... خدیجه دخترش را میبیند.
سپس محمد با الاغی روبه رو می شود که که او را اولین حیوان مسلمان می نامد که نامش جبار است!
محمد به یارانش دستور کشتن مردان قبایل غیر مسلمان و غنیمت گرفت زنانشان را می دهد.
سپس با آوردن آیاتی زنان مختلف را برای خودش حلال میکند.
سپس با یک یهودی مجادله کرده و او را به خاطر عدم پذیرش اسلام به خارج از عربستان تبعید می کند.
سپس ماجرای عایشه خردسال و ازدواجش با محمد را به تصویر میکشد .
سپس به سراغ ماجرای ازدواج محمد با زینب زن پسر خوانده اشاره می کند.
سپس در این فیلم پیرزنی شاعر را به نمایش می گذارد که به خاطر مخالفتش با اسلام به دستور پیامبر اسلام کشته می شود.
سپس فیلم صحنه ی خطاب معروف پیامبر اسلام در سوره توبه را به تصویر کشیده که محمد می گوید یا مسلمان شوید یا کشته شوید!
در ادامه محمد به یارانش از غنایم جنگی میگوید و یارانش را به دستیابی آنها امیدوار میسازد.
در صحنه بعدی ماجرای کشتن قوم یهود را نشان می دهد که در آن محمد با کشتن یک مرد یهودی زنش به نام ریحانه را به غنیمت میگیرد.
در صحنه آخر هم محمد وقتی که با کنیزش در خانه خلوت کرده، زنانش حبصه و عایشه سر می رسند و مچ او را میگیرند.
العیاذ بالله من جمیع ما کره الله
به گزارش ندای انقلاب به نقل از شیعه آنلاین، «أحمد بن زینی دحلان» از نویسندگان و قضات مکه مکرمه در صفحه ۲۹۷ از کتاب خود تحت عنوان "أمراء البلد الحرام" (شاهزادگان کشور حرام) بخشی دارد بنام "داستان اهل طائف و بلایی که وهابیون بر سر آنان آوردند".
او در این بخش به رسوایی ها و جنایت هایی که وهابیون هنگام ورود به شهر مکه مکرمه انجام دادند اشاره کرده و تصاویری را نیز به عنوان سند برای اثبات ادعای خود منتشر کرده است.
«أحمد بن زینی دحلان» در این بخش می نویسد: آنان (وهابیون) هنگام وارد شدن به شهر مکه، به هیچ کس رحم نمی کردند. زن و مرد و کودک و غیر کودک را مورد حمله قرار می دادند. اگر کسی مقاومت می کرد او را می کشتند. آنان حتی به نوزادانی که در آغوش مادرانشان بودند هم رحم نمی کردند. آنها حتی به منزل و اتاق پیامبر اکرم اسلام (ص) حمله کردند و اندک وسایل و آثار تاریخی که در آن بود را به تاراج بردند.
در همین حال «ابراهیم الراوی الرفاعی» تاریخدان عربستانی نیز در این باره می گوید: وهابیون هنگام ورود به مکه تعداد زیادی از علما را نیز کشتند از جمله شیخ «عبدالله الزواوی» مفتی پیروان مذهب شافعی در مکه. علت کشتن وی، وهابی نبودنش بود. آنها شافعی ها را نیز کافر و خارج از می دانستند.
وی در ادامه افزود: آنها دیگر علمایی مانند شیخ «عبدالله أبوالخیر» قاضی مکه، شیخ «سلیمان بن مراد» قاضی منطقه طائف، شیخ «یوسف الزواوی»، شیخ «حسن الشیبی» و شیخ «جعفر الشیبی» که همگی از شیوخ مکه بودند را نیز به قتل رساندند.
«ابراهیم الراوی الرفاعی» همچنین گفت: آنان در مناطقی همچون "دقاق اللوز" و "وادی وج" دست به کشتارهای جمعی زدند و اموال مردم را به تاراج بردند و به تعدادی از زنان و دختران نیز تجاوز کردند. همه کتاب های دینی را نیز از بین بردند زیرا آن را منحرف می دانستند.
. قتل و غارت وهّابیّان در منطقه نجد:
محمّد بن عبد الوهّاب با اعلام جهاد علیه مسلمانان به اتهام کفر، شرک و بدعت، اعراب بادیه نشین را تحریک کرد و به کمک ابن سعود، لشکرى فراهم ساخت و با حمله به شهرها و روستاهاى مسلمان نشین، مردم را به خاک و خون کشید و اموال آنان را به عنوان غنایم جنگى غارت نمود(2). در این بخش به چند نمونه از کشتار بىرحمانه وهّابیّت که در منطقه نجد و اطراف ریاض انجام گرفته، اشاره مىکنیم.
الف: کشتار مسلمانان و قطع نخلها و غارت مغازهها:
ابن بشر عثمان بن عبد اللّه، مورخ آل سعود در باره آغاز دعوت وهّابیّت
کشتن انسان ها وقتل و جنایت
یعرف المجرمون بسیماهم
در منطقه نجد و کشت و کشتار مردم بىگناه به اتهام شرک مىنویسد:
عبد العزیز همراه با عدّهاى به قصد جهاد با اهل سرزمین «ثادق» حرکت کرد و آنان را به محاصره درآورد و بخشى از نخلستانهاى آنان را قطع کرد و تعدادى هم از مردان آنان را به قتل رساند(1). سپس عبد العزیز به قصد جهاد به سمت «خُرج» حرکت کرد و در منطقه «دُلَم» هشت نفر از مردان را به کشت و مغازهها را که مملوّ از اموال بود، غارت کرد و آنگاه به سرزمین «نَعْجان»، «ثَرْمَدا»، «دُلَم» و «خُرْج» رفت و عدّهاى را کشت و شتران بسیارى به غنیمت گرفت(2).
ب: به آتش کشیدن محصولات زراعى:
ابن بشر در ادامه مىنویسد:
عبدالعزیز به قصد جهاد وارد «منفوحه» شد و محصولات زراعى آنان را به آتش کشید و بخش عظیمى از جواهرات، گوسفندان و شتران را به غنیمت گرفت و ده نفر را نیز کشت(3).
(1) «سار عبد العزیز رحمهالله غازیا بجمیع المسلمین وقصد بلد ثادق ونازلهم وحاصرهم ووقع بینهم قتال وقطع شیئا من نخیلهم فأقام على ذلک أیّاما، وقتل من أهل البلد ثمانیة رجال، وقتل من المسلمین ثمانیة رجال». عنوان المجد، ص 34.
(2) غزا عبد العزیز إلى الخرج فأوقع بأهل الدُلَم وقتل من أهلها ثمانیة رجال ونهبوا بها دکاکین فیها أموال، ثمّ أغاروا على أهل بلد نَعْجان وقتلوا عودة بن على ورجع إلى وطنه، ثمّ بعد أیّام سار عبد العزیز بجیوشه إلى بلد (ثَرْمَدا) وقتل من أهلها أربعة رجال وأصیب من الغزو مبارک بن مزروع. ثمّ إنّ عبد العزیز کرّ راجعا وقصد (الدُلَم) و(الخُرْج) فقاتل أهلها وقتل من فزعهم سبعة رجال وغنم علیهم إبلاً کثیرا. عنوان المجد، ص 43.
(3) غزا عبد العزیز منفوحة وأشعل فی زروعها النار؟! وأخذ کثیرا من حللهم وغنم منهم إبلاً کثیرا وقتل من الأعراب عشرة رجال.» عنوان المجد، ص 43.
ج: سقط جنین زنان باردار:
لشکر عبد العزیز شبانگاه وارد منطقه «حَرْمه» شدند و پس از طلوع فجر به دستور عبد اللّه پسر عبد العزیز، تیراندازان به صورت دسته جمعى به طرف شهر تیراندازى کردند و صداى مهیب تیرها، شهر را به لرزه درآورد به گونهاى که بعضى از زنان حامله، سقط کردند و مردم به وحشت افتاده و شهر به محاصره درآمد و مردم شهر، نه توان مقاومت و نه امکان فرار از شهر را داشتند(1).
د: کشته شدن مردم ریاض در اثر گرسنگى و تشنگى:
ابن بشر در باره حمله وهّابیّت به ریاض مىنویسد:
ففرّ أهل الریاض فی ساقته الرجال والنساء والأطفال لا یلوى أحد على أحد، هربوا على وجوههم إلى البریّة فی السهباء قاصدین الخروج وذلک فی فصل الصیف، فهلک منهم خلق کثیر جوعا وعطشا(2)؛ اهل ریاض، همه مردان، زنان و کودکان با شنیدن حمله لشکر وهّابیّت از ترس و وحشت، پا به فرار گذاشتند، از آن جایى که این حمله در فصل تابستان بود، جمعیّت زیادى در اثر گرسنگى و تشنگى جان سپردند.
ه: کشتار فراریان:
ابن بشر در ادامه مىگوید:
فلمّا دخل عبد العزیز الریاض وجدها خالیة من أهلها إلاّ قلیلاً فساروا فی أثرهم یقتلون ویغنمون.
ثمّ إنّ عبد العزیز جعل فی البیوت ضبّاطا یحفظون ما فیها. وحاز جمیع ما فى البلد من الأموال والسلاح والطعام والأمتاع وغیر ذلک وملک بیوتها ونخیلها إلاّ قلیلاً(1)؛ وقتى عبد العزیز وارد ریاض شد دید جز اندکى از مردم، کسى در شهر نمانده، فراریان را دنبال کرد و عدّهاى را کشت و اموالى را که با خود داشتند به غنیمت گرفت.
و به شرطهها دستور داد از خانههاى خالى از صاحبانشان، محافظت کنند و آنگاه تمام اموال، اسلحهها، مواد غذایى و وسایل خانهها را به غنیمت گرفت و غالب خانهها و نخلستانها را به تصرّف خود درآورد.
و: کشتن مؤذن به جرم درود بر پیامبر صلىاللهعلیهوآله :
زینى دحلان مفتى مکّه مکرمه مىنویسد:
ویمنعون من الصلاة علیه صلى اللّه علیه وسلم على المنابر، بعد الأذان؛ حتى أنّ رجلاً صالحا کان أعمى ، وکان موءذّنا وصلى على
(1) همان.
(92)
النبی صلى الله علیه وسلم بعد الأذان، بعد أن کان المنع منهم ، فأتوا به إلى ابن عبد الوهاب فأمر به أن یقتل فقتل، ولو تتبّعت لک ما کانوا یفعلونه من أمثال ذلک، لملأت الدفاتر والأوراق. وفی هذا القدر کفایة واللّه سبحانه وتعالى أعلم؛ وهّابىها از درود فرستان به پیامبر گرامى [ صلىاللهعلیهوآله ] بر روى منابر و پس از اذان، ممانعت مىکردند، مرد صالح نابینایى که اذان مىگفت و پس از اذان به رسول اکرم[ صلىاللهعلیهوآله ] صلوات فرستاد، آن را نزد محمد بن عبد الوهّاب آوردند و او دستور داد مؤذن نابینا را به جرم درود بر حضرت، کشتند.
زینى دحلان در ادامه مىگوید: اگر مانند این کارهاى زشت وهّابىها را بخواهم بنویسم، دفترها مملوّ خواهد شد(1). با این که درود به پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآله نص قرآن و دستور الهى است که مىفرماید: «إِنَّ اللّهَ وَمَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیما»(2). در آیه شریفه هیچگونه قید مکانى و زمانى براى درود به حضرت ذکر نشده یعنى هر وقت و هر کجا مىشود به پیامبر گرامى درود فرستاد.
2. کشتار بىرحمانه شیعیان کربلا:
کشتار وهّابیان در کربلاى معلّى در سال 1216، به راستى صفحه تاریخ را سیاه کرده و قلب هر خواننده را به درد مىآورد.
دکتر منیر عجلانى مىنویسد:
(1) فتنه الوهابیه، ص 20.
(2) الأحزاب: 56.
(93)
دخل اثنا عشر ألف جندی ولم یکن فی البلدة، إلا عدد قلیل من الرجال المستضعفین لأن رجال کربلاء کانوا قد خرجوا یوم ذاک إلى النجف الأشرف لزیارة قبر الإمام أمیر الموءمنین یوم الغدیر، فقتل الوهّابیّون کل من وجدوهم، فقدر عدد الضحایا فی یوم واحد بثلاثة آلاف، وأما السلب فکان فوق الوصف ویقال أن مائتى بعیر حملت فوق طاقتها بالمنهوبات الثمینة(1)؛ دوازده هزار نفر سپاه وهّابیّان به فرماندهى سعود، فرزند عبد العزیز وارد کربلا شدند در حالى که بیشتر مردم کربلا به مناسبت عید غدیر به نجف اشرف به زیارت امیر المؤمنین[ علیهالسلام [رفته بودند و در شهر جز عدّه اندکى از پیرها و ناتوانها نمانده بودند.
سپاه وهّابیّان به هر کس که برخوردند، کشتند و آمار کشتهها به مرز سه هزار نفر رسید و اموال غارت شده از کربلا قابل وصف نبود و گفته مىشد که آن روز 200 شتر بار سنگین از کربلا به غارت بردند.
محمد قارى غروى در تاریخ نجف از مجموعه شیخ خضر، نقل مىکند:
وهّابیّان صندوق قبر حبیب بن مظاهر را که از چوب بود شکستند و سوزاندند و با آن در ایوان طرف قبله حرم، قهوه درست کردند. آنها مىخواستند صندوق قبر شریف حسین را هم بشکنند، اما چون داراى شبکههاى آهنین بود، توفیق نیافتند(2). شیخ عثمان بن بشر مورّخ دیگر وهابى که خود اهل نجد بوده مىنویسد:
گنبد روى قبر (سید الشهداء) را ویران ساختند، و صندوق روى قبر
(1) تاریخ العربیة السعودیه، ص 126.
(2) نزهة الغرى فى تاریخ النجف الغرى السرى، ص 52.
(94)
را که زمرّد، یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند، و آنچه در شهر از مال، سلاح، لباس، فرش، طلا، نقره و قرآنهاى نفیس یافتند غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند(1). صلاح الدین مختار که خود وهّابى است مىنویسد:
در سال 1216 امیر سعود با لشگر انبوهى از مردم نجد، عشایر جنوب، حجاز و دیگر نقاط به قصد عراق حرکت کرد. در ماه ذىقعده به کربلا رسید. او تمام برج و باروى شهر را خراب کرد و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند، کشت و نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شد. آنگاه خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیّه را به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین لشگریان تقسیم نمود(2). شیخ عثمان نجدى از مورّخان وهّابى مىنویسد:
وهّابیان به صورت غافلگیرانه وارد کربلا شدند و بسیارى از اهل آنجا را در کوچه و بازار و خانهها کشتند؛ روى قبر حسین علیهالسلام را خراب کردند و آن چه در داخل قبّه بود به چپاول بردند و هرچه در شهر از اموال، اسلحه، لباس، فرش، طلا و قرآنهاى نفیس یافتند، ربودند. نزدیک ظهر در حالى که قریب به دو هزار نفر از اهالى کربلا را کشته بودند، از شهر خارج شدند(3). برخى مىنویسند: «وهّابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتل
(1) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1، ص 121.
(2) تاریخ مملکة السعودیه، ج 3، ص 73.
(3) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1، ص 121، حوادث سال 1216.
(95)
رساندند»(1). میرزا ابوطالب اصفهانى در سفرنامه خود مىنویسد:
هنگام برگشت از لندن و عبور از کربلا و نجف، دیدم که قریب بیست و پنج هزار نفر وهّابى وارد کربلا شدند و شعار «اقتلوا المشرکین واذبحوا الکافرین»(2) سر مىدادند. آنان بیش از پنج هزار نفر را کشتند و زخمىها حساب نداشت، صحن مقدّس امام حسین علیهالسلام از لاشه کشتگان پر و خون از بدنهاى سر بریده شده، روان بود.
پس از یازده ماه بار دیگر به کربلا رفتم، دیدم که مردم، آن حادثه دل خراش را نقل مىکنند و گریه سرمىدهند بهگونهاى که از شنیدن آن، موها بر اندام راست مىشد(3).
3. حمله به نجف اشرف:
حمله وهّابىها به عراق از 1214 ه آغاز شد. چون در آن سال وهّابىها به نجف اشرف حمله نمودند، ولى عرب خزاعل جلو آنها را گرفتند و سیصد نفر از آنها را کشتند(4). در سال 1215 نیز گروهى براى انهدام مرقد مطهّر حضرت امیر علیهالسلام عازم نجف اشرف شدند که در مسیر با عدّهاى از اعراب درگیر شدند و
(1) تاریخچه نقد و بررسى وهّابىها، ص 162.
(2) مشرکان را بکشید و کافران را ذبح کنید.
(3) مسیر طالبى، ص 408.
(4) وهابیان، ص 337.
(96)
شکست خوردند(1). در مدّت نزدیک به ده سال چندین بار حملات شدیدى به شهر کربلا و نجف انجام دادند(2). در سال 1216 وهّابیّان پس از کشتار بىرحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینى علیهالسلام با همان لشگر راهى نجف اشرف شدند، ولى مردم نجف بهسبب آگاهى از ماجراى کشتار و غارت کربلا و آمادگى دفاعى به مقابله برخواستند؛ حتّى زنها از منزلها بیرون آمدند و مردان خود را تشجیع و تحریک به دفاع کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهّابیّان نشوند، در نتیجه سپاه وهّابىها نتوانستند به شهر نجف وارد شوند(3). در سال 1220 یا 1221 وهّابىها به سرکردگى «سعود» به نجف اشرف حمله بردند، ولى چون شهر داراى برج و بارو بود، و در بیرون نیز خندقى شهر را حفاظت مىکرد، به علاوه جمعى از مردم و طلاب علوم دینى در حدود دویست نفر تحت رهبرى شیخ جعفر نجفى (کاشف الغطاء) از مراجع اعلم عصر که خود مردى دلیر بود، شبانه روز مشغول دفاع از شهر بودند، کارى از پیش نبردند.
خانه شیخ جعفر کاشف الغطاء انبار اسلحه بود و او بر هر دروازه نجف و
(1) ماضى النجف وحاضرها، ج 1، ص 325.
(2) تاریخ المملکة السعودیّة، ج 1، ص 92.
(3) ماضى النجف وحاضرها، ج 1، ص 325.
(97)
در هر برجى جمعى از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود.
شیخ حسین نجف، شیخ خضر شلال، و سید جواد عاملى صاحب مفتاح الکرامه و شیخ مهدى ملاکتاب از جمله علماى مدافع شهر بودند که از مردان بلند آوازه مىباشند.
قواى سعود در این حمله پانزده هزار وهابى جسور جنگجو بود. وهّابىها چندان که سعى کردند نتوانستند وارد شهر شوند، و مدافعان نجف با سرسختى دفاع مىکردند.
در یکى از روزها برخى از وهّابىها از دیوار شهر بالا آمدند و نزدیک بود شهر را اشغال کنند، ولى با دفاع مردانه مدافعان مسلح مواجه شدند، و عقب نشستند. در مدت محاصره نجف چون مدافعان از درون شهر و برج و باروها وهّابىها را زیر آتش داشتند، توانستند هفتصد نفر از آنها را به قتل رسانند. سرانجام سعود با بقیه نفراتش ناامید از نجف اشرف بازگشت.
اهالى نجف قبل از رسیدن قواى سعود، خزانه حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام را به بغداد و از آنجا به کاظمین منتقل ساختند و در محزن آنجا به ودیعت نهادند، و بدین گونه از دستبرد آن قوم غارتگر وحشى مصون ماند.
ابن بشر مورخ نجدى راجع به حمله سعود به نجف در تاریخ نجد مىنویسد:
«در سال 1220 سعود با سپاه انبوهى از نجد و نواحى آن در بیرون شهر معروف در عراق (نجف اشرف) فرود آمد، و سپاه مسلمین (وهّابىها) را در اطراف شهر پراکنده ساخت، و دستور داد باروى شهر را خراب کنند.
چون یاران او به شهر نزدیک شدند، به خندقى عریض و عمیق برخورد کردند و نتوانستند از آن عبور کنند. در جنگى که میان طرفین روى داد در اثر تیراندازى از روى باروها و برجهاى شهر،
(98)
جمعى از مسلمین (وهّابىها) کشته شدند. آنها نیز از شهر عقب نشستند، و به غارت نواحى اطراف پرداختند»(1). سعود در سال بعد یعنى 1222 نیز بار دیگر با بیست هزار جنگجوى جسور وهابى به نجف اشرف حمله برد، ولى چون دید مدافعان شهر به رهبرى کاشف الغطاء با توپ و تفنک آماده دفاع هستند نجف را رها ساخت، و به شهر «حله» روى آورد(2).
4. تخریب آثار بزرگان در مکه:
وهّابیون در سال 1218 پس از مسلط شدن بر مکّه تمام آثار بزرگان دین را تخریب نمودند. در «مُعَلّى» قبّه زادگاه پیامبر گرامى صلىاللهعلیهوآلهوسلم را و همچنین قبّه زادگاه على بن ابى طالب علیهالسلام و حضرت خدیجه و حتى ابوبکر را ویران و باخاک یکسان کردند.
آثار باستانى که در اطراف خانه خدا و بر روى زمزم را تخریب کرده و در تمام مناطقى که مسلط مىشدند آثار صالحین را نابود مىکردند و هنگام تخریب طبل مىزدند و به رقص و آواز خوانى مىپرداختند(3). رفاعى یکى از علماى بزرگ اهل سنّت کویت خطاب به علماى وهابى مىنویسد:
رضیتم ولم تعارضوا هدم بیت السیّدة خدیجة الکبرى أمّ المؤمنین
(1) عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1 ، ص 137.
(2) رجوع شوده به: مفتاح الکرامة، ج 5 ص512، مقدمه محقق توانا على دوانى بر کتاب فرقه وهابى سید محمد حسن قزوینى، ص 41.
(3) کشف الارتیاب، ص 27، به نقل از تاریخ «الجبرتى».
(99)
والحبیبة الأولى لرسول ربّ العالمین صلى اللّه علیه وآله، المکان الذی هو مهبط الوحی الأوّل علیه من ربّ العزّة والجلال، وسکتم على هذا الهدم راضین أن یکون المکان بعد هدمه دورات میاه وبیوت خلاء ومیضات، فأین الخوف من اللّه؟ وأین الحیاء من رسوله الکریم علیه الصلاة والسلام(1)؛ شما به تخریب خانه ام المؤمنین خدیجه کبرى اوّلین حبیبه پیامبر صلىاللهعلیهوآله رضایت دادید و هیچ عکس العمل نشان ندادید با این که آن مکان محل نزول وحى قرآن بود. و در برابر این جنایت سکوت انتخاب کردید و رضایت دادید که آن مکان مقدس به توالت و دستشویى مبدل شود. پس چرا از خدا نمىترسید؟ و از پیامبر کریم حیا نمىکنید؟
رفاعى در ادامه مىنویسد:
زادگاه رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم را ویران و به محل خرید وفروش حیوانات تبدیل شد که با تلاش افراد صالح و خیّر، از چنگال وهّابىها در آمد و به کتابخانه مبدّل گردید ... شما وهّابیان در این سالهاى اخیر تصمیم گرفتید نیّات شوم خود را از طریق تهدید و انتقام پیاده کنید، تمام تلاش خود را جهت نابودى محل ولادت رسول گرامى صلىاللهعلیهوآلهوسلم به کار بستید، حتّى از شخصیّتها و علماء بزرگ سعودى مجوّز ویران کردن آن مکان مقدس را گرفتید، ولى ملک فهد، عواقب شوم آن را ملاحظه کرد و شما را از این کار ننگین باز داشت.
(1) نصیحة لإخواننا علماء نجد» ص 59. تألیف: یوسف بن السیّد هاشم الرفاعى، با مقدمه دکتر محمّد سعید رمضان البوطی.
(100)
این چه کار بى ادبانهاى است که از شما سر مىزند؟!
این چه بى وفایى است که در حق رسول گرامى صلىاللهعلیهوآلهوسلم ! روا مىدارید در حالى که خداوند به وسیله آن حضرت، ما و شما و اجداد ما را از تاریکىهاى شرک به سوى نور اسلام هدایت فرمود؟!
بدانید که به هنگام مشاهده رسول گرامى صلىاللهعلیهوآلهوسلم در کنار حوض، جز بىحیایى نصیب شما نخواهد شد. و به یقین بدانید که نتیجه شقاوت خود را در نابودى آثار پاک آن نبى مکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم که موجب رنجش گردیده است، مشاهده خواهید کرد(1). رفاعى در جاى دیگر مىنویسد:
آثار قبور صحابه و امّهات المؤمنین و آل البیت را نابود کرده و قبر آمنه بنت وهب مادر گرامى رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم را با بنزین به آتش
(1) حاولتم ولا زلتم تحاولون وجعلتم دأبکم هدم البقعة الباقیة من آثار رسول اللّه صلى اللّه تعالى علیه وآله وسلم ألا وهی (البقعة الشریفة التی ولد فیها)، التی هُدمت، ثمّ جُعلت سوقا للبهائم، ثمّ حولها بالحیلة الصالحون إلى مکتبة هی (مکتبة مکّة المکرّمة).
فصرتم یرمون المکان بعیون الشرّ والتهدید والانتقام، وتتربّصون به الدوائر وطالبتم صراحة بهدمه واستعدیتم السلطة وحرضّتموها على ذلک بعد اتّخاذ قرار بذلک من هیئة کبار علمائکم قبل سنوات قلیلة (وعندی شریط صریح بذلک) غیر أنّ خادم الحرمین الشریفین الملک فهد العاقل الحکیم العارف بالعواقب تجاهل طلبکم وجمّده.
داروی طول عمر
آداب و آثار صله رحم در گفتار امامان
روزی حضرت علی علیه السلام خطبه میخواند، در ضمن آن فرمود: اعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفناء. بخه خدا پناه میبرم از گناهانی كه مرگ را به پیش میندازد.
شخصی پرسید: آیا چنین گناهی هم وجود دارد؟
و حضرت فرمود: بلی،قطع رحم.كافی / 2 / 260
آثار صله رحم
1- طول عمر؛ 2- از بین رفتن فقر
قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: صلة الرحم تزید فی العمر و تنفی الفقر. بحار / 71 / 88
ارتباط با خویشاوندان عمر را طولانی كرد و فقر را میراند.
3- پاك شدن اعمال؛ 4- توسعه ی رزق؛ 5- دفع بلا؛ 6- آسانی حساب
قال الباقر علیه السلام: صلة الرحم تزكی الاعمال و تنمی الاموال و تدفع البلوی و تیسّر الحساب و تنسیء فی الاجل. بحار / 71 / 111
ارتباط با خویشاوندان موجب پاك شدن اعمال انسان ، و رشد كرد مال و ثروت شده و بلاها را دور میكند و حساب روز قیامت را آسان نموده و اجل را به تأخیر میاندازد
قال الحسین علیه السلام: من سرّه ان یبسط له فی رزقه و ینسأ له فی اجله فلیصل رحمه.بحار / 71 / 89
هركه دوست دارد در روزیش گشایش یابد و اجلش به تأخیر افتد باید كه به خویشاوندان خود بپیوندد و به دیدار آنان برود
7- رفتار نیك؛ 8- پاكی روح
قال الباقر علیه السلام: صلة الرحم تحسّن الخلق و تسمّح الكف و تطیّب النفس و تزید فی الرزق و تنسی ء فی الاجل. بحار / 71 / 114
ارتباط با خویشاوندان خُلق را خوب و نیكو؛ دست را بخشنده و وجود آدمی را پاك میكند و اجل را به تأخیر میاندازد.
9- آباد شدن سرزمین ها
قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: صلة الرحم تعمر الدیار و تزید فی الاعمار.... بحار / 71 / 94
ارتباط با خویشاوندان و دیدار آنان باعث آبادانی شهر و دیار شده و عمرها را زیاد میكند
آثار قطع رحم
1- تسلط اشرار بر ثروت ها
قال علی علیه السلام: اذا قطعوا الارحام جعلت الاموال فی ایدی الاشرار. كافی / 2 / 373
قطع رابطه با خویشاوندان باعث میشود ثروتها به دست اشرار بیفتد.
2- محرومیت از بهشت
قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: ثلاثة لا یدخلون الجنة مدمن خمر و مدمن سحر و قاطع رحم. خصال / 179
سه گروه وارد بهشت نمیشوند: كسی كه همیشه شراب میخورد، كسی كه همشه جادوگری میكند، و كسی كه رابطهی خویشاوندی را قطع كرده است.
3- قطع رحمت الهی
قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: انّ الرحمة لا تنزل علی قوم فیها قاطع رحم. كنز العمال / 6978
رحمت خداوند به گروهی كه در میانشان كسی باشد كه رابطهی خویشاوندی را قطع كرده باشد نازل نمیشود.
كمترین میزان ارتباط نهایت آن
- 1- قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: صلوا ارحامكم فی الدنیا ولو بالسلام. بحار / 71 / 104
در این دنیا هرچند شده با یك سلام با خویشان خود ارتباط برقرار كنید.
- 2- قال الصادق علیه السلام: صل رحمك ولو بشربة من ماء. بحار / 71 / 117
به دیدار خویشان خود بروید هرچند به قرد نوشیدن یك جرعه آب باشد.
- 3- قال علی علیه السلام: صلوا ارحامكم و لو قطعوكم. امالی طوسی /2 08
به دیدار اقوام خود بروید و صله رحم كنید حتی آنان كه قطع رابطه كردهاند.
ماه صفر دومين ماه قمري پس از محرم است. در دوران جاهليت آن را ناجز ميناميدند. صفر از ريشه «صفر» به معني تهي و خالي است. دليل نامگذاري آن اين است که چون اين ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهليت در ماه محرم - به دليل اينکه از ماههاي حرام بود- از جنگ دست ميکشيدند، با فرارسيدن ماه صفر به جنگ روي ميآوردند و خانهها خالي ميماند؛ از اين رو به آن صفر گفتهاند.
ادامه مطلب...
در خانه، پدری مهربان و دلسوز است. نام فرزندان را با تجلیل و احترام و با مهربانی، با لفظ آقا و خانم صدا می کند. و فرزندان در کنار چنین پدری رشد می کنند و می بالند. داخل اتاق که می شوند پدر به احترامشان بلند می شود تا هم آن ها ادب را یاد بگیرند و هم دیگران برای فرزنداش عزت و احترام قائل شوند.
اخلاق آسمانی در خانه
باری! آقای قاضی عرفانی همه جانبه دارد، پس هم در منزل اخلاقش آسمانی است، هم با شاگردانش اخلاقی پدرانه دارد، هم در میان مردم متواضع و فروتن است و هم با مخالفانش اهل عفو و گذشت است.
در خانه، پدری مهربان و دلسوز است. نام فرزندان را با تجلیل و احترام و با مهربانی، با لفظ آقا و خانم صدا می کند. و فرزندان در کنار چنین پدری رشد می کنند و می بالند. داخل اتاق که می شوند پدر به احترامشان بلند می شود تا هم آن ها ادب را یاد بگیرند و هم دیگران برای فرزنداش عزت و احترام قائل شوند.
در این خانه خبری از تحکم، جدیت و امر و نهی های خشک نیست. بچه ها رفتار دینی را از پدر می آموزند و لازم نیست در هیچ کاری آن ها را مجبور کنی. نماز پدر، بچه ها را به نماز می کشاند و احوالات شبانه اش برای شب بیداری، مشتاقشان می کند. اما پدر که دوست ندارد فرزندان از کودکی به تکلف و مشقت بیفتند به آن ها می گوید لازم نیست از الان خودتان را به زحمت بیندازید، و بچه ها که بارها زمزمه های عاشقانه وی و زلال جوشیده از چشمانش را در نیمه شب ها وقتی اللهم أرنی الطلعة الرشیدة می خوانده و لا هو الا هو می گفته، دیده و شنیده اند، در حالات وی حیران می مانند.
و این چنین فرزندان در کنار او از او می آموزند و احتیاج به مدرس و مربی ندارند. آن ها کامل ترین مربی بالای سرشان است که در همه چیز نمونه است. بارها پدر را دیده اند که وقتی به نماز می ایستد، چگونه برای نماز مستحب لباس کامل و حتی جوراب می پوشد.
پسران ایشان هیچ اجباری برای طلبگی ندارند، به آن ها می گوید: طلبگی همین است، می خواهید بشوید و نمی خواهید، بروید کار کنید. و دختران هم با آن که امکان تحصیل در نجف نیست باسواد می شوند.
توجه به معنویت همسر
آقای سید محمد حسن قاضی که آن روزها را به یاد می آورد درباره قرآن خواندن
ادامه مطلب...
سیبیان مدعی شد که ایران در حال گسترش پایگاههای نظامی خود در آمریکای جنوبی به منظور حمله به آمریکا و نابودسازی این کشور است.
شبکه خبری سیبیان وابسته به افراطگرایان مسیحی آمریکا، طی گزارشی مدعی شد «رهبران ایران هشدار دادهاند پس از یكسره كردن كار اسرائیل، به سراغ آمریکا خواهند آمد» و از همین رو، «جمهوری اسلامی ایران فعلاً در نیمکره غربی در حال آمادهسازی زمینه برای انجام این مأموریت است.»
این شبکه افراطی که قبلاً نیز علیه مسلمانان به ویژه شیعیان دست به خبرپراکنیهای کذب و تهدیدی بزرگ نشان دادن شیعیان به ویژه ایران برای آمریکا زده بود، این بار مدعی شده است که «ایران برنامههایی برای ساخت یک پایگاه موشکی در ونزوئلا دارد.»
سیبیان طبق روالهای قبلی خود با تروریست خواندن حزبالله، و با ارائه اتهامی که بیشتر لایق مقامات آمریکایی است، این سازمان را دخیل در قاچاق مواد مخدر به مکزیک دانسته و اعلام میدارد: «حزبالله با کارتلهای مواد مخدر مکزیک در امتداد مرز قابل نفوذ جنوب آمریکا ارتباط برقرار كرده است.»
رهبران ایران هشدار دادهاند پس از یكسره كردن كار اسرائیل، به سراغ آمریکا خواهند آمد
این شبکه به نقل از خوزه کاردناس، از مقامات دولت اسبق بوش و مجریان کنونی طرح چشمانداز آمریکا، میافزاید: «حزبالله از سالهای قبل در قاچاق مواد مخدر در نیمکره غربی دخالت داشته است. اما این تجارت چنان پرسود بوده که آنها تصمیم گرفتهاند تا از هر فرصتی برای گسترش آن استفاده نمایند.»
بر اساس ادعاهای سیبیان، ایران در آمریکای جنوبی دست به جذب نیرو برای حزبالله و ارسال آنها به قم برای آموزش زده و سپس آنها را برای انجام مأموریت مجدداً به منطقه اعزام میدارد. کاردناس در گفتگو با سیبیان گفت: «یک مسیر مشخص وجود دارد. وقتی كه كسی برای آنها بسیار جذاب باشد، وی را برای آموزش علوم دینی به ایران اعزام میكنند. این افراد برای تحصیل علوم دینی از آمریکای لاتین، به شهر مقدس قم در ایران فرستاده شده، و پس از بازگشت این آموزهها را در جوامع محلی منتشر مینمایند.»
سیبیان در نهایت هدف ایران از انجام کارهای مختلف در آمریکای لاتین را این چنین بیان میدارد: «ایران یك هدف ساده را تعقیب میکند: ایجاد شبکهای در منطقه که بتواند در صورت لزوم به طور مستقیم به آمریکا ضربه بزند.»
شیعه به جهنم نمی رود!
اگر منظور از شیعه، شیعه واقعی است، یعنی کسی که به طور نظری و عملی تابع پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است، آنها را واقعاً اسوه و الگوی خود در زندگی قرار می دهد و تمام شوؤن زندگی خود را براساس تعالیم دین تنظیم می کند، یاد خدا وجودش را پرکرده و عشق به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) به عنوان مظاهر هدایت الهی او را سرمست ساخته است چنین کسی اصلا به گناه نزدیک نمی شود که بخواهد جهنمی باشد. اما اگر مقصود از این سؤال شیعه اصطلاحی با بهتر بگوئیم شیعه شناسنامه ای است که باید گفت زهی خیال باطل! بنابراین ضمن تفکیک شیعه واقعی و شیعه شناسنامه ای به توضیح ادعای خود می پردازیم.
بیان موضوع
شهید مطهری در کتاب عدل الهی چنین می گوید: یکی از عوامل انحطاط و تباهی مسلمانان در عصر حاضر، غرور بی جایی است که در دوره های متأخر در عده زیادی از مسلمانان خصوصا اکثریتی از شیعیان پدید آمده است. آن ها اعمال نیک غیر شیعیان را مطلقا مطرود و گناهان شیعیان را مطلقا بخشیده شده می دانند، یعنی "آن چیزی که هیچ ارزشی ندارد، عمل است، شرط لازم و کافی برای سعادت و نیک بختی این است که انسان، نام خود را شیعه بگذارد و بس" آنها استدلال می کنند که اگر بنا باشد گناهان ما و دیگران یک جور محاسبه شود، فرق شیعه و غیر شیعه چیست؟
محبت علی (علیه السلام) حسنه ای است که مانع ضرر زدن گناه می شود، یعنی مانع راه یافتن گناه می شود و معنایش آن نیست که جاهلان پنداشته اند که محبت علی (علیه السلام) چیزی باشد که هر گناهی که مرتکب شوی بلا اثر گردد
باید گفت: فرق بین شیعه و غیر شیعه، وقتی معلوم می شود که هر دو به برنامه ای که رهبرانشان داده اند عمل کنند، یعنی فرق را باید در جانب مثبت جستجو کرد، نه در جانب منفی. درست مثل آن است که دو بیمار به دو طبیب مراجعه کنند: یکی به طبیب حاذق و دیگری به طبیب غیر حاذق، و هیچ کدام به نسخه ای که به آن ها داده می شود عمل نکنند. بعد اولی گلایه کند که چرا من که به طبیب حاذق مراجعه کرده ام، باید مثل آن دیگری، بیمار بمانم.
بر همین اساس است که وقتی یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) جمله ی ایشان را که "اذا عرفت فاعمل ماشمئت" وقتی معرفت به امام پیدا کردی، هر کاری می خواهی بکن را چنین فهمیده بود که، پس از شناخت امام، انسان حتی دزدی، زنا و شراب خواری بکند، جایز است، امام سریعا هشدار می دهد که: چگونه ممکن است ما مسئول اعمال خود باشیم، اما از شیعیان ما رفع تکلیف شده باشد؟ مقصود از آن جمله این است که شرط قبولی اعمال خیر، معرفت امام است، نه این که شناخت امام مجوز انجام هر عمل ناشایستی باشد. (1)
در مورد روایاتی نیز که مستمسک عده ای قرار گرفته که "ائمه اطهار(علیهم السلام) چنین و چنان از شیعیان خود شفاعت می کنند" باید توجه کرد که مقصود، شیعه ای است که "پیروی از ائمه اطهار (علیهم السلام)" را برای خود اصلی در زندگی قرار داده است. و احیاناً دچار اشتباهاتی نیز می شود که ائمه اطهار (علیهم السلام) به فریاد او می رسند، نه شیعه ای که فقط اسم تشیع را بدنام می کند.
برهمین اساس، استاد مطهری تفسیر این حدیث را که "محبت علی(علیه السلام) حسنه ای است که مانع ضرر رساندن گناه می شود" (2)
از قول یکی از علمای بزرگ چنین نقل می کند: "معنای حدیث این است که اگر محبت علی راستین باشد، هیچ گناهی به انسان صدمه نمی زند .... محبت پیشوائی مانند علی(علیه السلام) که مجسمه ی عمل و تقوا و پرهیزکاری است، آدمی را شیفته ی رفتار علی (علیه السلام) می کند و فکر گناه را از سر او به در می برد، البته به شرطی که محبتش صادقانه باشد. پس معنی حدیث این است که محبت علی (علیه السلام) حسنه ای است که مانع ضرر زدن گناه می شود، یعنی مانع راه یافتن گناه می شود و معنایش آن نیست که جاهلان پنداشته اند که محبت علی (علیه السلام) چیزی باشد که هر گناهی که مرتکب شوی بلا اثر گردد." (3)
امام صادق(علیه السلام) در همین زمینه می فرماید: خدا را معصیت می کنی در حالی که مدعی محبت او هستی! به جانم قسم که این کارها در میان کارها شگفت آور است. اگر محبت تو راستین بود، او را اطاعت می کردی، زیرا طبیعی است که هر دوستی مطیع محبوب خویش است. (4)
به تعبیر استاد مطهری، این تلقی فاحشی از این است که افراد، مقررات الهی در سعادت و شقاوت واقعی را با مقررات اجتماعی بشری قیاس می گیرند و برای همین دچار چنین خطاهایی می شوند. مثلا در ایران برای استخدام یک نفر تبعه ایران بودن موجب امتیاز می شود نسبت به کسی که تبعه ی ایران نیست، ولو به لحاظ شرایط طبیعی و کاری، کاملا مثل همدیگر باشند.
یعنی بسیاری از امور اجتماعی تابع قراردادهایی هستند که وضع آن ها به دست خود انسان هاست. همان فرد دوم مورد بحث می تواند تقاضای تبعیت ایران را بدهد و در صورت موافقت، از آن پس مثل یک تبعه ایران با او رفتار خواهد شد.
اما در مسائل تکوینی چنین نیست. مثلا اگر بیماری وبا به ایران بیاید، برایش تبعه ی ایران بودن یا نبودن فرقی نمی کند.
مقررات الهی نیز از حیث سعادت و شقاوت اخروی تابع شرایط واقعی و تکوینی اند. چنین نیست که اگر کسی مدعی شود چون نام من در دفتر اسلام – یا تشیع – ثبت شده و اسماً مسلمانم، باید امتیاز داشته باشم، لذا او پذیرفته شود. (5)
از نظر آیات قرآن کریم و نیز روایات اسلامی، این مطلب قطعی است که گناهکار، هر چند مسلمان باشد، به عذاب الهی معذب خواهد، اگر چه ایمان او سبب رستگاری نهائی و خلاصی او از دوزخ خواهد شد، ولی ممکن است نجات او پس از سالها چشیدن رنج و عذاب باشد. حساب گناهان عده ای در سکرات و سختی های مرگ تصفیه می گردد، گروهی با عذاب های قبر و عالم برزخ، جمعی دیگر در احوال و شداید روز قیامت و عده ای هم به دوزخ می افتند و سال ها در آن خواهند بود.
خلاصه سخن ....
در خصوص عقاب گناهان در قرآن کریم و روایات، آن قدر تأکید شده که قابل شمارش نیست و هیچیک از آنها مخصوص کافران یا مسلمانان غیر شیعه نیست. اگر مسلمانان و سایر اهل توحید مرتکب فسق و فجور شوند و به دستورات و برنامه های عملی خداوند خیانت کنند مستحق عذاب های طولانی در برزخ و قیامت خواهند بود.
پی نوشت ها:
1- شهید مطهری، عدل الهی، ص 307-306
2- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج9، ص 401
3- شهید مطهری، عدل الهی، ص 308-307
4- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 12، ص100
5- شهید مطهری، عدل الهی، ص 310
مریم جعفری
بخش اعتقادات تبیان
سیره ائمه اطهار علیهم السلام در زنده نگه داشتن عاشورا
در میان حوادثى كه در طول تاریخ بشریّت به وقوع پیوسته است، هیچ نهضت و حركتى به پویایى و برجستگى قیام عاشورا نیست، نهضتى كه در سرزمینى محدود، زمانى كوتاه و با فداكارى افراد معدودى رخ داد، امّا توانست الگویى عملى براى آزادمردان جهان ارائه كند و براى همیشه به عنوان «انقلاب بزرگ» بر تارك تاریخ بشر بدرخشد.
آن چه بیش از همه حادثه كربلا را پرفروغ و سازنده جلوه مىدهد، سیره ائمه اطهار علیهم السلام است در زنده نگه داشتن این حماسه زیبا و احیاى فرهنگ آن. امامان معصوم علیهم السلام علىرغم این كه در دوران امامت خویش در محدودیتهاى شدیدى به سر مىبردند و حاكمان مستبد اموى و عباسى سایه شوم خود را بر شهرهاى اسلامى گسترده بودند، ولى با اتخاذ صحیحترین تصمیمها و موضعگیرىهاى مناسب و با استفاده از مؤثرترین شیوهها توانستند از فرهنگ عاشورا و دستاوردهاى ارزشمند آن به صورت شایسته پاسدارى كنند و راه حماسه آفرینان كربلا را تداوم بخشند.
آنان این واقعه را به دید معجزه نگریستهاند و در سیره عملى خود به عنوان راهكارهاى مؤثّر و زنده براى مبارزه علیه ظلم و ستم از آن بهره جستهاند كه در این مقال به روشهاى عملى آنان جهت حفظ این نهضت از تحریفات و زنده نگه داشتن آن اشاراتى گذرا خواهیم داشت.
توصیه به سوگوارى و عزادارى
عاشورا، دهم ماه محرمالحرام است كه از دیر باز مورد توجه و احترام مردم بوده است. ولى در فرهنگ شیعه به خاطر شهادت سومین پیشواى شیعیان و اصحاب او در سرزمین كربلا،
ادامه مطلب...
What America wants from Iran
آمريكا از ايران مي خواهد به تلاش خود براي به ثمر رسيدن جنبش بيداري اسلامي در منطقه خاتمه دهد، عربستان را با رژيم وابسته و فاسد آل سعود رها كند، اجازه بدهد اوپك كماكان تامين بي دردسر نياز صنايع غرب به نفت را تضمين و در برابر بي عدالتي موجود سكوت كند. آمريكا از ايران مي خواهد، حضور نظامي آمريكا در كشورهاي اسلامي را ناديده بگيرد.
آمريكا از ايران مي خواهد، مدل اقتصادي، سياسي اسلام- تمدن اسلامي- را رها كند. آمريكا از ايران مي خواهد، گريبان غرب و رژيم صهيونيستي در ماجراي فلسطين را رها كند و اجازه بدهد رژيم نامشروع تل آويو به زندگي ادامه دهد. آمريكا از ايران مي خواهد تلاش براي روي كار آمدن نظام هايي همگرا با اسلام و ايران در مصر، تونس، ليبي و يمن نداشته باشد و اجازه دهد انقلاب هاي مردمي به نفع غرب و غرب گراها مصادره شوند.
در يك كلام ايران از خير بزرگترين فرصت تاريخي براي جهان اسلام و ملت هاي مسلمان و محرومان دنيا بگذرد و منافع ملي و ديني خود را قرباني منافع دشمنان خود كند. طبيعي است كه ايران اين ها را قابل معامله نداند و به آن تمكين نكند. آمريكا مي داند كه اگر از بعد نظامي سر به سر ايران بگذارد و حتي اگر به آن ضربه اي هم بزند كار آمريكا و دوستانش در منطقه سخت تر مي شود چرا كه در اين صورت راه براي حركت ايران هموارتر مي گردد
آيا دولت اسرائيل توانسته از پس مشکلات داخلي خود برآيد، بحث اشغال و اشغال گري را پايان دهد و از امنيت مرزهايش مطمئن شود که حالا به فکر جنگ تازه افتاده است؟ آيا جبهه داخلي خود را براي انجام چنين کاري آماده کرده است؟ آيا اسرائيل آمادگي دارد با حوادثي به مراتب شديدتر و سخت تر که احتمالا از زمان تأسيس در سال ۱۹۴۸ تا کنون سابقه نداشته است مقابله کند؟
واقعيت اين است که غربيان در باتلاق سياسي و اقتصادي بسيار گودي افتادهاند. فروپاشي اقتصادي و تلنبارشدن آمار بيکاري و بينتيجهبودن اقدامات و تصميمات سران اروپا و امريکا براي فائقآمدن بر اين معضلات و قوزبالاقوزشدن اعتراضات گسترده مردمان در آن کشورها از يکطرف و هراس مضاعف غربيان از شکلگيري «جمهوري اسلامي»هاي ديگر در منطقه از طرف ديگر، انگيزههاي پنهان و حقيقي تهديدات کنوني است. آنان بهاجبار با انقلابهاي مردمي منطقه همراه شدند و چارهاي جز اين نداشتند. اما آنچه از آن ميترسيدند، در تونس اتفاق افتاد. در انتخاباتي کاملاً آزاد، اسلامگرايان به پيروزي رسيدند. بيشک در همين وضعيت، اين روند در کشورهاي مصر، ليبي، يمن، بحرين و سوريه هم اتفاق خواهد افتاد؛ پس بايد دست به کار شد. غرب به اين نتيجه رسيده که ايران را ذليلانه به پاي ميز مذاکره بکشاند يا با جنگ آنرا ويران کند. بنابراين آنان براي دستيابي به ثروتهاي کشورها، بهويژه نفت در پي دستاويزهايي بودهاند.
نبايد به ريسمان پوسيده و شانههاي کشورهايي نظير چين و روسيه تکيه کرد. هرگاه ميشنويم که اين دو کشور با حمله به فلان کشور مخالفت کردهاند، حالمان بههم ميخورد. با حمله به عراق، ليبي و... هم ساز مخالف زدند؛ اما در مرحله عمل، با طبل امريکا و غربيان رقصيدند. اينان در ابتدا غرشي ميکنند؛ اما با دنداننشاندادن شير، درخود کز ميکنند. در اطراف ما کشورهايي هستند که دلشان براي حمله به ايران لهله ميزند. بر زبان چيزي ميرانند و در دل آرزوي ديگري دارند. آرزوي کشورهايي نظير ترکيه و برادران عرب ماست که سر به تن ايران نباشد. در رابطه امريکا با کشورمان موش ميدوانند و....
Forget America Tabas incident
America can not do anything
ما آدم ها با اين همه ادعا و غرور ( تازه اگر مالك تمام كره زمين باشيم )
جايگاهمان دركجاي اين هستي لايتناهي مي با شد ؟
ما يملك بشر در اين كره خاكي ( كه در كهكشان ها رقمي نيست ) ، چه قدر است ؟
پس اين همه غرور چرا ؟؟؟...
دانستنی هایی در باره ی منظومه شمسی
یک جمبوجت پس از تقریبا ۱۷ سال میتواند به خورشید برسد.
در راه شیری تقریبا ۱۰۰۰ میلیارد ستاره وجود دارد یعنی برای هر فرد ساکن در کره زمین حدود ۲۰۰ ستاره!
قطر خورشید تقریبا ۴/۱ میلیون کیلوکتر است(۱۳۹۰۰۰۰ کیلومتر) یعنی ۱۰۹ برابر قطر زمین!
خورشید در هر ثانیه حدود ۴ میلیون تن وزن کم میکند!
خورشید در اواخر عمرش بیش از صد برابر اندازه ی فعلی خود می شود و به صورت یک غول قرمز در می آید.
دمای مرکز خورشید ۰۰۰/۰۰۰/۱۵درجه کلوین(۲۰٬۰۰۰٬۰۰۰ درجه سانتی گراد) است.
اگر همه سیارات در هم فشرده شوند تنها یک شش صدم درون خورشید را اشغال میکنند!!
حیف نون به مناسبت سال نو در خونش رو رنگ میزنه، بچه هاش گم میشن!!
حیف نون یکی رو تو خیابون می بینه میگه ببخشید آقا من شما رو تو دبی ندیدم؟ طرف میگه نه آقا من اصلا دبی نرفتم تو عمرم. حیف نون میگه چه جالب اتفاقا من هم تا حالا دبی نرفتم. حتما دو نفر دیگه بودن!!!
از حیف نون می پرسن تو میدونی چرا غواص ها به پشت می پرن توی آب؟ میگه به این خاطر که اگر به جلو بپرن میفتن توی قایق!
(بخندید که دنیا ارزش غم نداره)
Strong dependence on the United Nations to America
آمانو مزدور شده
Amano has valet America
پایگاه 'ایران هستهای' در آستانه ارائه گزارش جدید آمانو درباره برنامه هستهای ایران نوشت؛ شنیدهها حاکی از آن است که جنبش عدم تعهد امروز به درخواست ایران در وین جلسه اضطراری تشکیل داده و در آن متن بیانیهای شدیداللحن علیه آمانو را نهایی کرده است
سخنگوی وزارت خارجه چین در آستانه انتشار گزارش آمانو: چین قویا با استفاده از زور برای حل موضوع هستهای ایران مخالف است/ بهترین گزینه برای حل موضوع هستهای ایران گفتگو و رایزنی است
پایگاه ویکی لیکس با افشای اسنادی مبنی بر 'رابطه نزدیک و دوستانه' آمریکا با یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نوشت؛ دیپلماتهای آمریکایی پس از انتخاب آمانو گفتند وی مدیرکلی برای همه کشورهاست، اما همگام با آمریکا عمل میکند
مهدی محمدی، کارشناس مسائل هستهای: جایگاه آمانو پس از ارائه گزارش سیاسی خود درباره برنامه هستهای ایران، به شدت افت خواهد کرد/ پس از این، همکاری کشورهای عضو با آژانس کاهش مییابد
روزنامه صهیونیستی 'معاریو': کابینه نتانیاهو تلاشهای فشردهای را برای در هم شکستن مقاومت روسیه و چین و ترغیب آمانو، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به انتشار یک گزارش 'به شدت منفی' علیه ایران آغاز کرده است
روزنامه فرانسوی 'لیبراسیون' نوشت؛ اطلاعات جدید درباره برنامه هستهای ایران که برخی منابع گفتهاند آمانو آن را ماه نوامبر منتشر میکند، توسط آمریکا تامین شده است
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گفتگو با روزنامه سعودی 'دارالحیات': ایران باید با آژانس همکاری کند و قطعنامههای بینالمللی را محترم بشمارد .
طنز / منچستر منچستر ما داريم می آئيم! + کاریکاتور
Manchester Vtlavyv come Madarym
سه نسل: ناقلا! اين ديپلماتيك است كه تو داري؟! آدم با سم اسب، جواب اعتراضات ملتش را ميدهد؟! اسب براي كار كشاورزي است يا مركب پليس ضد شورش؟! آيا پليس ضد شورش، كشاورزي ميكند؟! اين كار است كه تو ميكني؟!
حسين قدياني روزنامهنگار و طنزنويس كشورمان درباره قيام گسترده محرومين در انگليس و سركوب وحشيانه مردم اين كشور توسط پليس كه به دستور ديويد كامرون نخست وزير صورت ميگيرد، مطلب طنزي به رشته تحرير درآورده و براي سایت خبری ارسال كرده است كه در ذيل ميخوانيد:
سلام ديويد كامرون! خوبي؟ تو ديويد هستي؟ تو كامروني؟ تو سحرخيز، آدم ميكشي تا كامروا باشي؟! فتنه را نميتواني جمع كني، بگو ما گردانهاي عاشورا و الزهرا را بفرستيم جزيره. تعارف ميكنيها! ظرف ۳ سوت، فتنه و راس فتنه و كاخ سلطنتي را با هم جمع ميكنيم تا مردم انگليس از دست شما يك نفس راحت بكشند.
ناقلا! اين ديپلماتيك است كه تو داري؟! آدم با سم اسب، جواب اعتراضات ملتش را ميدهد؟! اسب براي كار كشاورزي است يا مركب پليس ضد شورش؟! آيا پليس ضد شورش، كشاورزي ميكند؟! اين كار است كه تو ميكني؟! تو همان ديويدي هستي كه من از تو سراغ داشتم؟! بكام هم مثل تو ديويد است؟! تو در كامرون به دنيا آمدي؟! تو جنايتكاري؟! آدم ميكشي تو؟! قصابي راه انداختهاي؟! آدميت نداري؟!
ببين من رو! اگر هر ۳۹ روز يك بار حالي از مردم كشورت بگيري، وقتي كه پليس انگليس، كشتشان، لااقل به مراسم شب چهلشان ميرسي! مردم را ول كردهاي به امان خدا، همچين ميشود ديگر! تو ميزبان المپيكي؟! تو تدابير امنيتي بلدي؟! چطور باتوم ملت هميشه در صحنه ما باتوم است، اما باتوم پليس انگليس، باتوم نيست؟! چطور بيبيسي فارسي بلد است به باتوم من گير بدهد، اما بيبيسي انگليسي بلد نيست به باتوم برقي پليس انگليس گير بدهد؟!
باتوم، باتومه ديگه! چطور ما مي زنيم، ميشويم لباس شخصي، اما شما ميزنين، درد نداره؟! به اين مي گويند ديپلماتيك؟! تو خجالت نميكشي اقدام پليس انگليس در كشتن جوانان انگليس را "شجاعانه " توصيف ميكني؟! شجاعت به اين چيزهاست، يا بر سر نفس خود اميري، مردي؟!
اين توصيف است كه تو مي كني؟! اين، همه آن ديپلماتيكي است كه ميگفتي؟! اين بود ديپلماتيكت؟! اگر مردي بيا با گردانهاي عاشورا و الزهرا بجنگ! اگر مردي، به جاي جزيره، بيا اين يكي جزيره! بيا "جزيره مجنون "، تا حاليات كنيم ديپلماتيك كيلويي چند است! تو چي كار داري به دانشجويان انگليس؟! تو خودت ناموس نداري؟! مظلومگير آوردهاي مردم كشورترا؟! باهاشان ديالوگ كن! آدم اند خب! بيسلاحاند چون كه؟!
چون كه در برابر گلولههاي پليس انگليس، هيچچي ندارند از خودشان دفاع كنند، تو بايد اين ننه مردهها را بفرستي آن دنيا؟! بيايم با خانواده كشته شدگان جزيره مصاحبه كنم؟! پته پليس انگليس را بريزم روي آب؟! تو آدمي؟! تو نخست وزير انگليسي؟! انگليس، كشور است يا جزيره آدم كشها؟!
آن از ۲۸ مرداد، اين هم از ۱۸ مرداد! عليه ما كودتا كردي، خب ما نفت داشتيم؛ مردم انگليس چي دارند؟! به جاي آدم كشتن، اقتصادتان را هدفمندي كن! فاصله دهكها را كم كن! مسكن مهر بساز! حال نداري بري سر كار، دور كاري كن! آدم كشتن هم شد كار؟! يكي به سياستهاي آدم اعتراض دارد، بايد كشته شود؟!
آزادي مخالف را از جمهوري اسلامي ياد بگير كه سران فتنهاش براي حضور در انتخابات، پيش شرط هم ميگذارند!!! آدم باش خب. آلت الرياسه، سعه الصدر. به هر حال مردم انگليس، همينها هستند ديگر. اينها را كه جمهوري اسلامي با اتوبوس به جزيره نياورده! اتوبوس مگر از آب رد ميشود؟! آيا جمهوري اسلامي به دانشجويان معترض انگليسي سانديس داده؟! ساديسم داري تو؟! فتنه را ميخواهي جمع كني، بايد بصيرت داشته باشي.
با سم اسب كه نميشود. آهان! بيبيسي گفته: اين چند نفري كه كشته شدهاند، توسط معترضين كشته شدهاند!! مثل سگ داريد دروغ ميگوييد. جزيره را كلاً كردهاي گوآنتنامو ديگه! اين را بگو! آن هنگام كه در بيرمنگام، مردم كشورت را لت و پار ميكردي، اين را بگو! وقتي كه در منچستر، تر زدي به كرامت انساني، و آدم كشتي، اين را بگو! زماني كه در ليورپول از تفنگ ۲ لول، تير شليك ميكردي، اين را بگو!
تو در لندن، عمدن(!) آدم كشتي، بعد ميگويي كه اغتشاشات انگليس، توسط معمر قذافي هدايت شده! داري تشويش ميكني اذهان عمومي را! آدم نمي شوي! آخر سرهنگ قذافي اگر اهل هدايت بود، اول خودش را هدايت ميكرد! اين بدبخت، خودشگير است! اگر ميتوانست اغتشاشات جزيره را هدايت كند، اول ناآراميهاي مصراته را كنترل ميكرد! تو كه ميگويي اين آشوبطلبان، مردم انگليس نيستند، پس مردم انگليس كجا هستند؟! چطور وقتي مردم انگليس براي ديدن عروس سلطنتي، جلوي كاخ باكينگهام جمع ميشوند؛ آن زمان، مردم انگليساند، اما وقتي به سياستهاي رژيم تا بن دندان سلطنتي، اعتراض ميكنند، ميشوند آشوبطلب؟!
چطور وقتي براي ديدن آرايش عروس سلطنتي، جمع ميشوند، تجمع بيش از ۵ نفر اشكال ندارد، اما الان تجمع بيش از ۵ نفر غيرقانوني است؟! اين طوري آدم حكومتداري ميكند؟! تو حكومت داري بلدي كه آدم ميكشي؟! تو جنايتكار جنگي هستي؟! اين چيزها را در بالكن كاخ سلطنتي، ازقصاب بالكان ياد گرفتهاي؟! كوچه اين حرفها را به تو ياد داده؟! رفتي كوچه باز، كه به مردم كشور خودت اهانت ميكني؟! پيامكها را قطع ميكني؟! آدمي تو؟!
بني آدم تو، اعضاي يك پيكر است؟! تو كز محنت ديگران بيغمي، چه فرقي ميكني با ميلوشويچ؟! حالا نخواستيم در آفرينش ز يك گوهر باشي! فقط آدم باش! قصاب نباش! قصاب بالكان كم بود؛ قصاب بالكن سلطنتي هم به آن اضافه شد! تو ميداني در انگليس يك كيلو گوشت، كيلويي چند است؟! خوب است گردان عاشورا را بفرستم جزيره؟! خوب گوش كن: "منچستر، منچستر! ما داريم ميآييم... "!
"عید قربان" روزی كه انسان از خداوند نمره قبولی گرفت
عید قربان، موسم شادی و روز قبولی در جشن بندگی، كشته شدن در پای محبوب و قربانی كردن خود، آری موسم عید است.
عید قربان پاكترین عیدهاست، عید سرسپردگی و بندگی و عید نزدیك شدن دلهایی كه به قرب الهی رسیدهاند. عید قربان برآمدن روزی نو و انسانی نو است.
"عید قربان" از اعیادی است كه در میان مسلمانان از احترام و ارج ویژهای برخوردار بوده و یادآور بزرگترین امتحان الهی است كه حضرت ابراهیم (علیه السلام) آن را با موفقیت پشت سر گذاشت و به مقام امامت رسید.
عید قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهی و شعور) و منا(سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا میرسد، عید رهایی از تعلقات و رهایی از هرآنچه، غیرخدایی است.
در این روز، حج گزار اسماعیل وجودش را، یعنی هر آنچه بدان دلبستگی دنیوی پیدا كرده، قربانی میكند تا سبكبال شود.
ای مسلمان حج گزار! وای كسی كه در شكوهمندترین آیین دینی از زخارف دنیا دور و به او نزدیك شدی، ایام حج را نشانهای از پاكیزگی، رهایی، آزادگی، آگاهی و معنویت بدان.
بدان كه زمین، سراسر حجی است كه تو در آنی و باید با سادگی، وقوف در جهان درون و بیرون و قربانی كردن همه آرزوهای پوچ دنیوی، خود را برای سفر بزرگ آماده كنی و انسان مسافر چند روزه كاروان زندگی است.
انتخاب كن، كدامین را انتخاب میكنی؟ خدا را یا خود را؟ سود را یا ارزش را؟ پیوند را یا رهایی را؟ لذت را یا مسئولیت را؟
آنچه تو را در راه ایمان ضعیف میكند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" میخواند، آنچه تو را، در راه "مسئولیت" به تردید میافكند، آنچه تو را به خود بسته و نگاه داشته است، آنچه دلبستگیاش نمیگذارد تا "پیام" را بشنوی و حقیقت را اعتراف كنی، آنچه ترا به توجیه و تاویلهای مصلحت جویانه میكشاند.
ای ابراهیم!،ای قهرمان پیروز پرشكوهترین نبرد تاریخ، مپندار كه در پایان یك قرن رسالت خدایی، به پایان رسیدهای، میان انسان و خدا فاصلهای نیست اما راه انسان تا خدا، به فاصله ابدیت و لایتناهی است.
اكنون ابراهیم است كه در پایان راه دراز رسالت، بر سر "دو راهی" قرار گرفته و سراپای وجودش فریاد میكشد: اسماعیل و حق فرمان میدهد: ذبح! باید انتخاب كند!
ابلیس،هوشیاری و منطق و مهارت بیشتری درفریب ابراهیم باید بهكار بندد ، از نوع "میوه ممنوعهای" كه به خورد "آدم" داد.
ابلیس در دلش "مهر فرزند" را برمیافروزد و در عقلش "دلیل منطقی" می دهد كه "از انجام فرمان خودداری كن و اسماعیل را نگه دار!
و ابراهیم، هرگاه كه به پیام میاندیشد، جز به تسلیم نمیاندیشد و دیگر اندكی تردید ندارد، پیام، پیام خداوند است و ابراهیم، در برابر او، تسلیم محض! و او در قله بلند شرف و سراپا فخر و فضیلت قرار گرفته است.
معنایی كه عارفان از عید به ما آموختهاند، جان باختن و قربانی كردن جان خویش در پای معشوق است و نماد ظاهری آن ایام حج و عید قربان است.
كشته شدن درپای محبوب و قربانی كردن خود مهمترین تعریفی است كه مولوی از عید به ما میدهد.
قربانی كردن اشاره به كشتن نفس امارهاست و مرد خداشناس باشمشیر برنده عقل و ایمان، حیوان نفس را مقتول میسازد و خانه دل را از لوث نفس پاك گردانیده و آن را در راه حق و پیشگاه محبوب قربانی میكند.
بنابراین هدف اصلی در مساله قربانی، رسیدن به مقام عالی تقواست.
قرآن دراین زمینه میفرماید:این قربانیان كه زائران خانه خدا به هنگام توقف در منا ذبح میكنند، گوشت یا خون آنها به خدا نمیرسد، بلكه هدف از قربانی كردن، شكوفا شدن روح ایثار و نشان دادن میزان عشق و قرب به خدا و تقواست.
عید قربان، جشن رهایی از اسارت نفس و شكوفایی ایمان و یقین بر همه ابراهیمیان مبارك باد.
"سلام بر ابراهیم(علیه السلام)، سلام بر محمد(صلی الله علیه وآله) و سلام بر همه بندگان صالح خداوند."
گروه دین تبیان
واسطههای دوستی دختر و پسر
مثل معروفی هست برای رسانهها که میگوید که رسانه به عنوان ابزار میتواند مثل یک چاقو باشد که هم بتوان با ان میوه پوست کند و هم آدم کشت! اما این موجودیت تکنیک حاکم بر فضای رسانه هاکه مولد امپریالیسم غربی است باعث شده است بیشتر بتوان با رسانه آدم کشت یعنی رسانه از یک ابزار صرف بودن در آمده است و این هم حاصل سلطه غرب و گرفتاری فکری و رفتاری ما زیر چتر این سلطه است.
این مهم هم شامل رسانههای داخلی ما میشود که درگیر تساهل و تسامح و تکثرگرایی در اتاق فکرهای خود شدهاند و به هر قیمت میخواهند مخاطب جذب کنند تا رقابتی کرده باشند با رسانههای جهانی و هم شامل درگیری مخاطبان با رسانههای بینالمللی است امروزه در دهکده جهانی کمتر میتوان مخاطبان را به رسانههای داخلی مشغول کرد و مخاطب نه تنها با رسانههای ما بلکه در مواجه با رسانههایی با زبانهای گوناگون و در تحت فرهنگ واحد جهانی قرار دارد و چون فقط به چه فکر کردن نه چگونه فکر کردن توسط ما، به او دیکته شده است این مصیبتی است که ما را فرا گرفته و معادله پیچیدهای است که امروز در امور فرهنگی و اجتماعی درگیر آن هستیم.
آسیبهای اجتماعی و فرهنگی ما با زیست رسانهای انسان امروز و فرهنگ پذیری بالای او از این رسانهها ارتباط مستقیم دارد و در کنار همه عوامل به خصوص عوامل تربیتی چون خانواده، نهاد آموزشی و رسانه؛ این رسانه است که نقش پررنگ و به سزایی در به وجود آمدن و شیوع چنین آسیبهایی در جامعه دارد.از جمله این آسیبها روابط غیر منطقی و نامشروع میان دختر و پسر است.
در پیدایش و گسترش این آسیب نیز شاید بتوان نقش اول سناریوی آن را به رسانه داد و اینجا تنها پای شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی گیر نیست بلکه همگام انان میتوان نقش سینما، تلویزیون و شبکه پخش خانگی داخلی را مشاهده کرد. در ادامه به بررسی نقش وضعیت هر رسانه به طور جداگانه در این رابطه میپردازیم.
شبکههای ماهوارهای
ماهواره با اینکه یک رسانه ممنوع در کشور ما است اما طبق آمارها اکنون حدود 64 درصد از ایرانیان تماشاگر این رسانه هستند.
رسانهای به دلیل استفاده از صوت و تصویر و جلوههای بصری به طور همزمان در تأثیر در مخاطب نقش پر اهمیتی دارد و به گفته جان.اف.کندی هدف امریکا از دستیابی به فناوری ماهوارهای «کنترل» است. در واقع ماهواره در عین تنوع و تعدد شبکهها شما را در دهکده جهانی با فرهنگ واحدی مورد کنترل قرار میدهد و یکسان سازی فرهنگی مطابق با اصول امپریالیسم را در برنامه دارد.
حال مخاطب ایرانی که ورای استفاده معقول و برای رهایی از رنج عمل ضعیف رسانه ملی( به قول خود این افراد) به سراغ این رسانه رفته است با شبکههایی رو به رو خواهد شد که برای سرگرمی او مرداک صهیونیست و سایر شرکای غربیاش تهیه کردهاند شبکههایی چون فارسی وان، زمزمه، من و تو ، بی بی سی، ام بی سی پرشیا، پی ام سی، ایران میوزیک و......
یک جنگ نرم برای تغییر سبک زندگی این افراد و کنترل اذهان آنها که بعضاً موفق هم عمل میکند حتی کسانی که با آگاهی به سراغ این شبکهها میروند از تأثیر مبرا نخواهند بود هر چند تأثیر وضعی و ناخودآگاه .
رسانههایی که فراتر از یک رابطه ساده بین نامحرم را برای دختر و پسرها فرهنگ سازی میکنند به آنها بی قیدی، دوستیهای بی ضابطه، لذت گرایی و..... حتی خیانت را آموزش میدهند.
این رسانه "تلویزیون" باید علاوه بر اینکه نقطه شروعی برای فرهنگ سازی دینی در کشور باشد اثرات رسانههای دیگر از جمله شبکههای ماهوارهای را نیز دفع کند اما آنچه که این روزها نسبت به گذشته در قاب جادویی آن نظاره گر هستیم پارادوکس ترویج حجاب و عفاف در برنامههای گفتگو محور مذهبی و تخریب آن در مجموعههای تلویزیونی است
تأثیر پذیری جوانان از این کانالها را از سبک جدید زندگی و رفتار و گفتار آنها میتوان به وضوح مشاهده کرد از نمونهای بارز آن مدگرایی است که از شبکههای مد و بازیگران فیلمهای شبکههای خارجی در سطح خیابانهای شهر میبینیم.
رسانه ملی
تأثیر گذارترین رسانه در داخل کشور که بالاترین مخاطب را نیز دارا هست سیمای جمهوری اسلامی میباشد. این رسانه "تلویزیون" باید علاوه بر اینکه نقطه شروعی برای فرهنگ سازی دینی در کشور باشد اثرات رسانههای دیگر از جمله شبکههای ماهوارهای را نیز دفع کند اما آنچه که این روزها نسبت به گذشته در قاب جادویی آن نظاره گر هستیم پارادوکس ترویج حجاب و عفاف در برنامههای گفتگو محور مذهبی و تخریب آن در مجموعههای تلویزیونی است.
فرهنگ سازی که توسط این رسانه میتواند انجام پذیرد با هیچ رسانه دیگر قابل مقایسه نیست و این نیازمند دو مورد تعهد و تخصص است اما هر دو پای رسانه دینی در این راه لنگ میزند و سنگهایی از جمله سلیقه گرایی، کمیت و مصلحت اندیشی هم در سر این راه قرار میگیرد.
البته پیدایش این آسیبها در رسانه تدریجی است اما رسانه ملی این روزها و شاید به طور عمده بعد از پخش دو سریال به کجا چنین شتابان و شمسالعماره رویکرد خاص در شکستن خطوط قرمز چهارچوب روابط بین نامحرمان،عفاف در رفتار، آرایش بانوان و سبک پوششی آنها به خود گرفت که اکنون بیش از پیش ادامه دارد.
مخاطب این رسانه در برنامههای چون "استوا" انباشته از افکار مثبت در این با ره میشود و بعد باید مثلاً در برنامهای چون مجموعه 5کیلومتر تا بهشت این الگو برایش نهادینه شود اما آنچه که مشاهده میکند رابطه صمیمی دو دختر و پسر در قالب روح است رابطهای که با چهار چوب آغاز میشود و بدون آن پایان مییابد و حال قضاوت با شماست که نوجوان و جوان ما از کدام از این دو برنامه بیشتر تأثیر میگیرد از پیام رسانی مستقیم برنامهای جدی و سنگین چون استوا یا پیام رسانی غیرمستقیم این سریال؟ و حال باتوجه به شرایط سنی و محیطهای اجتماعی با این تناقض چه خواهد کرد؟
نوع اجرای مجریان زن رادیو و تعامل انان با مجریان مرد در برنامهها خود فرهنگ ساز رفتار و روابط بدون چهارچوب و عفاف است موردی که اکنون شاید بر اثر عادت زیاد به چشم برخی از افراد نیاید ولی در ابتدا واکنشهای بیشتری را بر میانگیخت.
یا نوجوانی که رابطه گاهی صمیمانه و خنده و شوخیهای خارج از عرف دو مجری را در برخی برنامهها با هم میبیند و ما انتظار داریم که این حدیث ازامیرالمومنین(ع) نیز برایش نهادینه شود که میفرمایند" اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد و دلها را منحرف میسازد."
از اینکه بگذریم چه انتظاری میرود از دختری که با لباسهای رنگی (جلب توجه کننده) و با آرایش در جامعه ظاهر میشود اینطور نباشد در حالی که مدام اینچنین بانوانی در صدا و سیما برایش در حال به نمایش درآمدن هستند، ان هم گاهی با این استدلال که بتوان حجاب اسلامی را در مدها و رنگهای متنوع و مختلف برای جوانان الگو سازی کرد!
در کنار همه این عوامل پخش فیلمهای سینمایی که خطوط قرمز پر رنگی نسبت به رسانه ملی دارند به این فرهنگ سازی امروزی1 کمک خواهد کرد.
سینما
رسانهای تصویری دیگر که امروزه بیشترین درصد عبور از خط قرمزها را دارد. جهت فرهنگ سازی پیرامون اینکه چگونه با فرهنگ مدرن خو بگیرند و مطابق آن بتوانند با نامحرم رابطه خارج از عرف و شرع داشته باشند، برای جوانان ما این رسانه به تنهایی کفایت میکند. و شاید بتوان اظهار داشت به صورت کلی هیچ فرهنگ سازی برای رابطه چهارچوب مدار با نامحرم و نحوه اسلامی پوشش و در یک کلام ارائه سبک زندگی دینی در این رابطه در فیلمهای سینمایی دیده نمیشود.
این جریان از زمان اصلاحات بر سینماهای کشور رویکرد خاص خود را آغاز کرد و اکنون نیز به راحتی به روند خود ادامه میدهد و چه بسا بدتر هم شده است. این نوع هنجار شکنیها را ما حتی در فیلمهایی چون اخراجیها مشاهده میکنیم
شبکه پخش خانگی نیز در کنار سینما و رسانه ملی به این مهم! مبادرت میورزد و گفتاری مجدد درباره آن تکرار مکررات است.
رادیو
مکمل دیگر رسانهها در پازل فرهنگ سازی رادیو است، رادیویی که به دلیل سهل الوصول بودن، استفاده همزمان از آن در کنار سایر کارهای روزانه و نوع استفاده کنندگان ان دارای اهمیت مخصوص بوده است این رسانه تنها از یک جهت به این آسیب کمک شایانی میکند و ان عدم عفاف کلامی و بعضاً رفتاری میان جوانان است که اتفاقاً بیشترین نمونه این هنجار شکنیها را در رادیو جوان شاهد هستیم. آیا میتوان توقع داشت که جوانی که مدام در برابر موجهای رادیو شوخیهای کلامی مجریان را با هم میشنود، خود این مورد را در رابطه با نامحرم رعایت کند.
نوع اجرای مجریان زن رادیو و تعامل انان با مجریان مرد در برنامهها خود فرهنگ ساز رفتار و روابط بدون چهارچوب و عفاف است موردی که اکنون شاید بر اثر عادت زیاد به چشم برخی از افراد نیاید ولی در ابتدا واکنشهای بیشتری را بر میانگیخت. مجریان رادیو زن رادیو باید در نحوه اجرا و رفتار کلامی شان در برنامهها به این گفتار تمسک جویند که کاری نکنند که باعث جلب توجه، تحریک نامحرم شود اما....
اینترنت
اما فضای مجازی، این رسانه در هر دو "عرصه وب1 و وب2 " میتواند به این آسیبها دامن بزند. مخاطب اینترنت چون مخاطب ماهواره است که در دنیایی ورای مرزهای کشور وارد میشود و در عرصه تهاجمات فرهنگی بسیاری قرار خواهد گرفت. در عرصه محتوایی با شبهات و سایتهای غیر اخلاقی بسیاری روبه رو خواهد شد که رابطههای خارج از چهارچوب را برای او زمینه سازی میکند.
و در عرصه وب 2 چون شبکههای اجتماعی و چت و کلوب ها وارد چنین بستری میشود. راهی که در آن با توجیه ناشناس بودن و یا حتی نوشتاری بودن رابطه و بعضاً افلاین بودن؛ به راحتی افراد با نامحرم رابطه برقرار میکنند و تحت تأثیر فرهنگ حاکم از قید چهارچوبهای رفتاری و رعایت عفاف خارج میشوند.
نتیجه:
باید توجه کرد رسانهها فراتر از آنکه به صورت منفرد بر رفتار و سبک زندگی فرد اثر بگذارند به صورت یک سیستم و پازلی در کنار هم فرد را در اتمسفر فرهنگی خود قرار داده و بر زیست اجتماعی او اثر میگذارند. به عنوان مثال فردی که به وسیله ماهواره رابطه بدون چهارچوب برایش فرهنگ سازی میشود و در رسانه ملی و سینما نه تنها انتی تزی برایش وجود ندارد بلکه تزهای دیگری در به صورت بومی! پیش روی خود میبیند دیگر نمیتواند در اینترنت درگیر فرهنگ واحد جهانی در این زمینه حریمها را رعایت کند.
و این همه ناشی از تکنیک زدگی ما از فرهنگ حاکم بر رسانهها میباشد و عدم برنامه ریزی و مهندسی پیام برای رواج سبک زندگی دینی و کمی گرایی و مصلحت اندیشی در سطح مدیران و اتاق فکرها است. رسانه ما به عنوان قطب فرهنگ ساز و تأثیر گذار بر زندگی اجتماعی افراد، امروزه مدام در حال ایجاد فضای متفاوت و یا درگیر انحراف شده از اصول اسلامی ماست و خود به جای رفع آسیبها بدان دامن میزند و واسطهای است برای ایجاد این ایرادات و باید زودتر برای خود چارهای بیاندیشید که شرایط دهکده جهانی و سلطه رسانهای هم کار را برای او سختتر میکند.
عطاء الله باباپور
بخش ارتباطات تبیان
سیزده آبان 1358 - تهران
Thirteen months in Iran, what is it
سیزده آبان 1390 - تهران
Thirteen months in Iran, what is it
Persian date Aban 13 slap Iran to America
حرکت به سوی ذخایر نفتی Towards oil
مـــحمـــد بــن عــلی الــبا قــر
He is a scholar
خشکی ام رفت و وصل دریا شد
سردی ام رفت و فصل گرما شد
فارغم از خودم خدا را شکر
آسمانی شدم خدا را شکر
آمدی و دلم نجات گرفت
باز هم مرده ای حیات گرفت
ای حیات مجدّد دنیا
دومین یا محمّد دنیا
یا من ارجوی آستان لبم
پنجمین رکعت نماز شبم
ای که تنها خدا شناخت تو را
مثل بیت الحرام ساخت تو را
قافیه های بیت ما تنگ ست
در مقامت کُمیت هم لنگ ست
ای نسیم پُر از بهار حسین
حسنی زاده ی تبار حسین
قبله ی مردم مدینه تویی
حَسَن دوم مدینه تویی
ای ظهور پیمبر اکرم
حاصل وصلت دعا و کرم
مادرت دختر کریم خدا
پدرت حضرت کلیم خدا
وسط هفته ها برای منی
التماس سه شنبه های منی
سر شب فکر نور تو بودم
فکر شب های طور تو بودم
خواب سجاده ی تو را دیدم
صبح دیدم کنار خورشیدم
ای نماز پر از قنوت حسن
حاصل چلّه ی سکوت حسن
تو تولّای دفترم هستی
قسم نون والقلم هستی
تکیه بر بال جبرئیل زدی
مزرعه داشتی و بیل زدی
بهترین میوه ی تو ایمان بود
گندم کال تو پر از نان بود
بی تو این حوزه ها کمال نداشت
میوه ای غیر سیب کال نداشت
وقت آن ست اجتهاد کنی
بی سواد مرا سواد کنی
وقت آن ست منبری بزنی
حرف، یک حرف بهتری بزنی
عِلم را باز هم شکاف دهی
در کلاست مرا طواف دهی
اگر علم تو را حساب کنند
زندگی تو را کتاب کنند
علم و اخلاق می شود با هم
آدمی می کند بنی آدم
پر جبریل زیر پای تو بود
گردن آویز بچه های تو بود
میوه ی بهتر از رطب سیب ست
باعث التیام تب سیب ست
فاطمه سیب جنت الاعلاست
پس شفای تب تو یا زهراست
چه کسی گفته بی مزاری تو
یا چراغ حرم نداری تو
قبر تو بارگاه توحیدست
شمع بالاسر تو خورشیدست
چه کسی گفته سایبانت نیست
صحن در صحن آسمانت نیست
عرش که آسمان نمی خواهد
نور که سایبان نمی خواهد
تو خودت سایبان دنیایی
بهترین آسمان دنیایی
مردی از خانواده ی خورشید
امتداد غم امام شهید
انعکاس صدای عاشوراست
روضه های غروب های مناست
مرد سجّاده، مرد نافله ها
مرد شب زنده دار قافله ها
مردی از جنس آیه ی تطهیر
خستگی های بردن زنجیر
هم سفر با ستاره ی غم هاست
«کربلا زاده» ی محرّم هاست
هم نژاد امام بی کفنان
دومین مرد کاروان زنان
راه طی کرده ی بیابان ها
قدم زخمی مغیلان ها
یاد خون طپنده ی گودال
خنده های زننده ی گودال
زخم بال و پر کبوترها
پا به پای اسارت سرها
بغض غمگین عصر عاشورا
گریه ی پشت پای معجرها
غیرت دست بسته محمل
شاهد التماس دخترها
کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا
هم رکاب صدای حنجرها
برگ سبزی است با نشانه ی سرخ
کودک زیر تازیانه ی سرخ
طفل رفته، خمیده برگشته
باغ گل رفته چیده برگشته
آفتابم کمی غروب شده ست
گل یاس بنفشه کوب شده ست
آشنای صدای سلسله هاست
سوزش ناگهان آبله هاست
او که آیینه ی محرّم بود
گریه هایش به رنگ ماتم بود
از ستاره گرفته تا شبنم
از بنفشه گرفته تا مریم
همه محو صدای او هستند
پای مرثیه های او هستند
شاعر: علی اکبر لطیفیان
Noam Chomsky
نوآم چامسکی، نظریهپرداز آمریکایی در گفتگو با شبکه رادیو - تلویزیون 'اسبیاس' استرالیا: مواضع آمریکا در قبال اسرائیل به موضوعی برای 'تمسخر' این کشور در دنیا تبدیل شده است
وی در پاسخ سوال مجری شبکه درباره تاثیر احتمالی وتوی طرح تشکیل کشور مستقل توسط آمریکا در شورای امنیت گفت: آمریکا این طرح را وتو میکند و تاثیر منفی بر جهان عرب خواهد داشت.
تصویب این طرح در مجمع عمومی سازمان ملل بستگی به واکنش اروپا دارد. اغلب کشورهای جهان از این طرح حمایت میکند و بسیار بیشتر از تشکیل کوزوو از حمایت جهانی برخوردار است.
مساله این است که اروپا چه خواهد کرد؟ آیا اروپا به بقیه جهان خواهد پیوست و یا اینکه دستورات آمریکا را دنبال خواهد کرد؟
دلیل خوبی برای توسل به سازمان ملل وجود دارد و ما باید به آن توجه کنیم. خطوط کلی و رسانهای غرب این است که اسرائیل خواستار مذاکرات صلح بدون پیششرط است و مقامات فلسطینی بر پیششرطها تاکید دارند. اما این یک نگاه "پروپاگاندایی" به واقعیت موجود است. شما میتوانید نگاه متفاوت و دقیق تری به این موضوع داشته باشید.
آمریکا و اسرائیل به مدت بیش از 65 سال مانع حل دیپلماتیک موضوع شهرکسازی هستند. این چیزی است که اتفاق افتاده است و آنها بودند که پیششرطهایی داشتهاند. پیششرطها اینها است.
آمریکا مذاکرات را سازماندهی کند یعنی اینکه مذاکرات توسط طرفهایی که خواهان رد آن هستند، سازماندهی شود و موضوع دیگر اینکه اسرائیل باید حق ادامه شهرکسازی را داشته باشد و آمریکا از این بحث حمایت کرده است؛ این در حالی است که سازمان ملل، شورای امنیت و نهادهای دیگر در مورد غیر قانونی بودن شهرکسازی توافق دارند.
پیششرط آمریکا این است که مذاکرات را نمایندگی و میزبانی کند؛ طرفی که مانع تلاشهای دیپلماتیک برای حل موضوع شهرکسازی شده است. اگر قرار بر مذاکرات واقعی باشد، این باید توسط میزبانی مستقل و غیر وابسته مثلا برزیل صورت گیرد. در حال حاضر دو طرف وجود دارد: آمریکا و اسرائیل در یک سو و تقریبا تمام کشورهای جهان در طرفی دیگر.
مذاکرات نمیتواند تا ابد به این شکل ادامه یابد. اسرائیل در حال تداوم شهرکسازی در کرانه باختری رود اردن و محاصره نوار غزه است. در نتیجه مقامات فلسطینی به سازمان ملل توسل جستند چرا که میدانند ادامه مذاکرات نتیجهای نخواهد داشت.
چامسکی در پاسخ به سوال مجری در خصوص این نظر که با توجه به نقش میانجیگرانه مصر در آزادی اسرای فلسطینی با اسرائیل، به نظر میرسد قاهره در حال ایفای نقش بیشتری در منطقه دارد و تاثیرگذاری آمریکا در منطقه در حال کاهش است، گفت: قطعا، نفوذ آمریکا در حال کاهش است چرا که آمریکا تبدیل به موضوعی برای تمسخر شده است. برای مثال وقتی اوباما میگوید طرح تشکیل فلسطین را وتو میکند، این برای مردم اغلب کشورهای جهان مسخره است.
برای دههها، اجماع بینالمللی برای توقف شهرکسازی وجود داشته اما آمریکا مانع اقدام عملی برای ممنوعیت آن شده است. اسرائیل خواهان توقف شهرکسازی نیست و توافقات اسلو را نقض کرده است.
اگر رئیسجمهور آمریکا متعهد به توقف شهرکسازی باشد، قادر به انجام آن خواهد بود. در روزهای اول ریاست جمهوری، وی یکی از افراطیترین روسای جمهوری امریکا بود و حرفهای زیبایی درباره عدم گسترش شهرکسازی میزد اما پس از مدتی به ادامه آن کمک کرد.
وی در پاسخ به سوال "خطرناکترین فرد برای جهان در حال حاضر" گفت: معمولا کسی که قویترین فرد دنیا است، در میان افراد خطرناک برای جهان قرار دارد. قویترین بازیگر کنونی یک شخص خاص نیست بلکه یک ساختار و سیستمی از قدرت است.
Qzafy colonel was killed
نحوه کشته شدن قذافی از هر نظر قابل تامل بود.چه اگر صرفا به او به عنوان یک جعبه سیاه نگاه می شد که اصلی ترین منبع اسرارربایش امام موسی صدر باشد،چه اگر درباره رازهای مگوی ارتباطات چند جانبه غرب دست به افشاگری می زد که تونی بلر و سارکوزی و اوباما و برلوسکونی زیر همان چادر معروفش با اوگپ زدند و قراردهای عجیبی رقم زدند و این نخست وزیر ایتالیا حتی بر دستان سرهنگ بوسه زد و تا مدتها فخر تبلیغات پوپولیستی کلنل قذافی شد.
به تجربه در این دو ماه دیدم مدیریت لیبیایی ها بر هیجاناتشان قوی تراز سایر اعراب بود و مثلا قابل مقایسه باعراقی ها نیست.اصلا بعید نیست سالها بعدمعلوم شود کسی که گلوله را بر پیشانی سرهنگ شلیک کرد نفوذی سرویس های جاسوسی ای بوده که نمی خواستند در دادگاهی صالح، معلوم شود امام موسی صدر قربانی یک بده بستان امنیتی با اسراییلی ها شد.مخالف برجسته سرهنگ را آنها ترور کردند و در عوض معمر قذافی نیز طرح شومی را برای امام موسی صدر پیاده کرد که بنیاد های شیعی ای که بنا نهاد عذاب صهیونیست هاست .
این بحث مبادله را یک مقام عالی رتبه شورای انتقالی لیبی در لابی هتل المهاری برای ما تشریح کرد.
نکته دردناک ماجرا اما نحوه کشتن سرهنگ قذافی بود.بعید است این نقل قول انقلابیون لیبیایی واقعیت داشته باشد که وقتی معمر سوار آمبولانس شد طرفدارانش با انقلابیون درگیر شدند و گلوله ای در این میان کار سرهنگ را تمام کرد.تصاویر که این را نمی گوید.
نحوه برخورد با یک اسیرزخمی،در آیین مسلمانی این نیست.در آیین انسانی این نیست.
گرچه لیبیایی ها دل خونی از خشونت های قذافی داشتند،اما خود با خشونتی عجیب،بر خلاف تمام آن قراردادهای نوشته و نانوشته مرسوم برخورد کردند.کسی که باد می کارد،طوفان درو می کند.از این پس باید منتظر بود حامیان قذافی نیز در پی جبران برآیند.این همان چیزیست که ناتو در لیبی می خواهد.
به نام عشق
سلام...می دونی سید! این روزا خیلی دلم هوای مسجد سهله رو کرده...
در آسمان غزل عاشقانه بال زدم
به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم
در انزوای خودم با تو عالمی دارم
به لطف قول وغزل قید قیل و قال زدم
کتاب حافظم از دست من کلافه شدست
چقدر آمدنت را چقدر فال زدم
غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست
همان شبی که برایش تورا مثال زدم
غزال من غزلم، محو خط و خال تو شد
چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم
به قدر یک مژه بر هم زدن تورا دیدم
تمام حرف دلم را در این مجال زدم...
حکم شوخی دروغ
آیا دروغ گفتن به شوخی از لحاظ اخلاقی جایز است؟ دروغ گفتن از گناهان کبیره است و حتی اگر از روى شوخی هم باشد جایز نیست.
دروغ گفتن به شوخى نیز دروغ محسوب مىشود. حضرت على (علیه السلام) فرمود: «بنده مزه ایمان را نمىیابد تا دروغ را ترک کند؛ چه شوخى باشد و چه جدى». البته شوخىهاى دروغ نیز اقسام مختلفى دارند و حکم هر یک از نظر شرعى متفاوت است.1در فرهنگ اسلامی شوخی و مزاح کردن تا آنجا مباح و جایز است که در آن:
1. به دیگران ناسزاگویى نباشد.
2. جز سخن حق در آن نگوید.(سخنان رکیک و زننده و آزار دهنده به زبان نیارد)
3. اعتدال را در آن رعایت کند، افراط و زیاده روى یا تداوم در شوخى نداشته باشد.
4. از شوخیهاى خارج از نزاکت بپرهیزد.
نبى اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم مىفرماید: «انّى لامزح و لا اقول الا حقّا» من شوخى مىکنم ولى جز حقّ نمىگویم. ( ترجمهاخلاق ص: 231)
متأسفانه برخی از ما عادت به مزاح و شوخی آمیخته با دروغ کرده ایم، تصور می کنیم بدون دروغ گفتن نمی توان شوخی کرد؛ در حالی که اگر دقت کنیم می بینیم که هم می توان شوخی کرد و هم می توان دروغ نگفت؛ فقط باید کمی تمرین کرد.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) که الگو و اسوه برای تمام بشریت است، نه تنها عبوس و خشک مذهب نبوده بلکه حتی با شوخی های خود هم تعالیم اخلاقی و انسانی را به همگان میآموزد؛ مثلا: «پیرزنی نزد پیامبر (صلی الله علیه و اله) آمد. حضرت به او فرمود: پیر به بهشت نمی رود. پیرزن گریست. حضرت فرمود: در آن روز تو پیر نخواهی بود. خدای متعال می فرماید: ما آنان را پدید آوردیم پدید آوردنی و ایشان را دوشیزه گردانیدیم». (میزان الحکمة/ ح 18858)
حضرت در این شوخی، هم مطلبی را به همه یادآوری می کند که در بهشت همه جوان هستند و هم پیرزن را متوجه این مسئله می کند که او در بهشت جوان خواهد بود و از نعمات بهشتی بهره خواهد برد.
امام زین العابدین (ع) به فرزندش فرمود: اتقوا الکذب الصغیر منه و الکبیر فی کل جد و هزل؛ از کوچک وبزرگ و جدی و شوخی دروغ بپرهیز. (اصول کافی، ج4، باب الکذب، ح2)
دروغ گفتن به شوخی ، کم کم انسان را بر دروغ جدی جرأت می دهد. امام خمینی در چهل حدیث میفرماید:( از اموری که انسان باید ملتفت آن باشد ، این است که دروغ به عنوان شوخی و مزاح هم در اخبار از آن تکذیب [و نهی]شده است و تشدید در امر[به ترک] آن گردیده و علما فتوای به حرمت آن نیز میدهند. (چهل حدیث ، ص 472.)
پیامبر خدا -صلى الله علیه و آله و سلّم-: دروغ، چه جدّى و چه شوخى آن، درست نیست . همچنین درست نیست كه مرد به فرزند خود وعدهاى بدهد و به آن عمل نكند. همانا راستگویى، به نیكى رهنمون مىشود و نیكى به بهشت هدایت مىكند
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله و سلّم :
إنّ الكذبَ لا یَصلَحُ مِنهُ جِدٌّ ولاهَزلٌ ، ولا أن یَعِدَ الرجُلُ ابنَهُ ثُمّ لا یُنجِزَ لَهُ ، إنّ الصِّدقَ یَهدی إلَى البِرِّ ، وإنَّ البِرَّ یَهدی إلَى الجَنّةِ .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم: دروغ، چه جدّى و چه شوخى آن، درست نیست. همچنین درست نیست كه مرد به فرزند خود وعدهاى بدهد و به آن عمل نكند. همانا راستگویى، به نیكى رهنمون مىشود و نیكى به بهشت هدایت مىكند.( كنز العمّال : 8217 منتخب میزان الحكمة : 486)
از پیامبر پرسیدم: اگر کسی غذایی را میل داشته باشد و در تعارفات بگوید میل ندارم این دروغ محسوب می شود؟ پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: دروغ نوشته می شود، حتی دروغ کوچک هم به نام دروغ کوچک نوشته می شود. (بحارالانوار، 69/258)
نتیجه:
برای دروغ گفتن هیچ توجیهی نیست حتی به شوخی هم نباید دروغ گفت. اگر کسی می بیند نمی تواند بدون دروغ گفتن شوخی کند بهتر است شوخی نکند چون شوخی کردن واجب نیست و دروغ گفتن حرام است پس بهتر است با توجیه کردن کار خود با اینکه هدف ما چیز دیگریست خود را به به گناه نیندازیم .
پی نوشت:
1- براى آگاهى بیشتر ر.ک: گناهان کبیره، شهید دستغیب.
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
سفر یک عاشق به سرزمین ....
فلسفه سفرهای استانی مقام معظم رهبری به استان ها چیست؟
همه ما کم و بیش با سفرهای مقام معظم رهبری به استان ها آشنایی داریم.
هرکسی ممکن است تحلیلی از این سفرها داشته باشد. از معاندین و هم عهدان کوته فکرشان گرفته تا دوستان و ارادتمندان به نظام و حضرت آقا!
تحلیلهای معاندین و کوته فکران داخلی و خارجی آنقدر بیمنطق است که واقعا ارزش گفتن ندارد. بنده قصد پرداختن به آنها را ندارم چون یقینا برای من و امثال من روشن است که این دسته، وقتی میبینند که چگونه جمع عظیم مردم از اقشار مختلف جامعه به استقبال رهبرشان آمدهاند، عصبانی می شوند، و این از اعترافات مکتوب و مصورشان کاملا پیداست. اصلا جواب دادن به بسیاری از این تحلیلها کار بیخودی است. آنها وقتی این صحنهها را می بینند، باید عصبانی باشند.
اما سخنی با خودمان!
به نظر من این گونه استقبال ها باید اثر فردی داشته باشد. فرض کنیم یک روزی قصد داریم به استقبال امام زمان(عج) برویم، آیا نباید قبل از آن به رفتارمان بیاندیشیم و میزان فهم خود را ارتقا دهیم؟ گرچه خود استقبال از رهبر بسیار خوب است ولی درک فلسفه استقبال از آن بالاتر است. که اگر این حاصل نشود خدای ناکرده مثل استقبال مردم کوفه از مسلم بن عقیل خواهد شد.
استقبال از رهبر یعنی استقبال از فرامین او!
استقبال از رهبر یعنی اقتدا کردن به او بدون هیچ چون و چرایی!
نکته بعدی: به نظر من سفرهای استانی ایشان به عنوان رهبر مسلمین جهان، مطمئنا منفعت ملی و فرا ملی را به دنبال دارد و صرفا تصور رسیدن برکاتی به یک استان توسط ایشان به عنوان هدف، بی انصافی و ظلم به این مقام است.
و دیگر اینکه: مردم کرمانشاه و هر شهری دیگر باید بدانند که اگر امروز رهبرشان به دیدار آنها آمده است، به این معنی نیست که این کار جزء وظایف رهبر است. در واقع این از باب لطف و مرحمت ایشان است.
متاسفانه در بعضی افراد این تفکر به وجود آمده که چرا رهبر یک جامعه نباید شخصا به استان ها سفر کند؟ خودم بارها از بعضیها شنیده ام.
در جواب باید گفت: من و امثال من چه جایگاهی داریم که این وظیفه را برای رهبر تعیین کنیم؟ مهم اطلاع ایشان از گوشه و کنار کشور است که در سخنان ایشان با مسولین کاملا می شود فهمید.
از طرفی دعوت کردن از رهبر وظیفه همگانی است و اگر رهبر صلاح دانست قبول می کند و اگر ضرورتی ندانست قبول نمی کند. اگر چه نفس این سفر در تجدید روحیات مردم آن شهر تاثیر فراوانی خواهد گذاشت ولی نباید بهانه باشد که کوچکترین تفکر غلط در ذهن و قلب ما رخنه کند و خدای نکرده باعث شود در عهدی که با او بستیم، سست شویم و شهروندان دیگر استانها خیال کنند در این میان تبعیضی صورت گرفته است.
ما راضی به زحمت رهبرمان نیستیم... . ثانیه های وجودشان به سلامت باد.
Why Ghadir
اهداء
به دلسوخته ى شمع ولایت علوى
كه از شوق پر وبال سوزاند
و در گرماى خورشید ولایت ذوب شد
تا نامش گرمى بخش محفل غدیریان باشد
و "الغدیر" جاودانه ى ولایت شود.
به آرمیده در خاك نجف
علامه امینى رضوان الله علیه
محمد
غدیر یعنى...
به نام پروردگار غدیر
غدیر..
یعنى برادرى و محبت..
یعنى سر سپردن به همه ى خوبیها.
غدیر.
ادامه مطلب...
زیباترین ازدواج دنیا
(درسهای زندگی زناشویی حضرت علی (ع) و فاطمه (س))
امروز سالروز ازدواج دو انسان بزرگی است که چون دو دریا در هم متلاقی شدند و بهترین سمبل یک خانواده ی خدایی و موفق را ساختند . بهترین راه برای داشتن یک ازدواج صحیح و نحوه ی ارتباط مناسب باهمسر ، الگو قرار دادن این بزرگواران است.
فالصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الّده
پس زنان صالح و درستکار (در قبال همسرانشان) مطیع و متواضع و همچنین در غیاب (همسرانشان) در قبال آن چه خدا برای آنان قرار دادهاست. حفظ کننده خودشان و اسرار و اموال شوهرشان هستند. نساء آیه 34
ازدواج دو نور الهی و دو بنده ی برگزیده ویژگیهایی دارد که مشخص می کند انسانهای متعالی چگونه در زندگی شان رفتار می کنند.
درس هایی که برای زندگی همه ی ما لازم و ضروری است. نسل جوان و خانواده هایشان با اطلاع از نحوه ی ازدواج این دو بزرگوار می توانند در بسیاری از توقعات و آداب و رسوم اشتباه و دست و پاگیرشان بازنگری کرده و زندگی آنها را الگو قرار دهند.
مراسم عروسی آنها ساده و پر از صمیمیت بود. پس از تهیه جهیزیه برای حضرت زهرا (س)
ادامه مطلب...
نکته برای تقویت ایمان
خیلی از ما آرزومندیم که انسانی پاک و وارسته باشیم ،گناه نکنیم ،در مقابل امر خداوند تسلیم مطلق باشیم و... در این مسیر گام هایی بر می داریم و حس سبکی و آرامش به ما دست می دهد وقتی که مقابل نفس اماره و شیطان با صلابت ایستاده و نه می گوییم به خودمان و انسان بودنمان افتخار می کنیم ، اما افسوس که دیری نمی پاید و با عقب گردی سریع به نقطه آغاز باز می گردیم...
با وسوسه های شیطان نرم می شویم و کم کم از خود بیخود شده عنان اختیار را به دستش می سپاریم و باز گناه باز لغزش باز حس تلخ پشیمانی و باز ...
یاد روزهایی که خوب بودیم می افتیم و حسرت می خوریم داستان تکرار می شود بلند می شویم می ایستیم راه می افتیم و چند قدمی نگذشته باز زمین می خوریم .
گاهی اوقات خسته می شویم و دردمندانه از خداوند طلب یاری می کنیم ،می خواهیم کاری کند که ما تا نهایت مسیر تا پاک شدن همراهمان بماند .
خوب می دانیم که این لغزش ها به خاطر ضعف ایمان ماست و خوب می دانیم که کسانی با تمرین با زحمت با خون دل خوردن این راه را رفتند و رسیدند و تا ابد سعادتمند شدند پس ما هم می توانیم اما راه دارد باید راهش را بدانیم .
راهکارهایی برای تقویت ایمان
رسول خدا در این باره فرموده اند : الْمُؤْمِنُ أَشَدُّ فِی دِینِهِ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِیةِ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْجَبَلَ قَدْ ینْحَتُ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یقْدِرُ أَحَدٌ عَلَى أَنْ ینْحَتَ مِنْ دِینِهِ شَیئاً وَ ذَلِکَ لِضَنِّهِ بِدِینِهِ وَ شُحِّهِ عَلَیهِ (بحار الأنوار ج64 ص 299 ) ؛« مؤمن در دینش از کوههاى بلند هم سختتر و پابرجاتر مىباشد زیرا کوهها را با کندن و تراشیدن مىتوان در آن نقصان پدید آورد، ولى از مؤمن نمىتوان چیزى کاست، زیرا او نسبت به دینش بخل مىورزد و به دیگران نمىدهد.»
لذا اگر بخواهیم ما نیز به چنین مرتبه و جایگاهی از ایمان نائل گردیم ، باید راه های رسیدن به این قله رفیع شناخته و در متن زندگی خود پیاده نمائیم .
تقویت عواملی که باعث استقرار و تثبیت ایمان در وجود انسان می گردند :
1- تقویت ایمان با بالا بردن علم و یقین
حضرت علی علیه السلام فرموده اند : قوّوا ایمانکم بالیقین فانّه افضل الدّین ؛ قوى و محکم گردانید ایمان خود را بیقین پس بدرستى که آن افزونترین دین است، و منظور از «یقین» اعتقاد ثابت جازمى است که از روى دلیل و برهان باشد.
به این معنا که اعتقاداتى که انسان در دین باید داشته باشد همه بمرتبه یقین برسد و بتقلید و دلایلى که افاده یقین نکند اکتفا مکنید، زیرا که أفضل دینها آنست که از روى یقین باشد. (شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم، ج4، ص: 512)
2- تلاوت قرآن
خداوند متعال در این خصوص می فرماید : «إنّما المؤمنون ... إذا تلیت علیهم ءایته زادتهم إیمنا ....» (أنفال / 2) مؤمنان، تنها کسانى هستند که ...هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مىشود، ایمانشان فزونتر مىگردد....
3- عمل به احکام و مواعظ الهى، مایه افزایش ایمان:
خداوند متعال در این خصوص می فرماید : اگر(همانند بعضى از امتهاى پیشین،) به آنان دستور مىدادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید»، و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمى از آنها عمل مى کردند! و اگر اندرزهایى را که به آنان داده مىشد انجام مىدادند، براى آنها بهتر بود؛ و موجب تقویت ایمان آنها مىشد. (نساء /66 )
4- ترک بحث و جدل باعث تحکیم و تقویت ایمان است
امام حسین( علیه السلام) هر که ترک کرد مجادله را، پس به تحقیق که محکم کرده است ایمان خود را (مصباح الشریعه-ترجمه عبد الرزاق گیلانى ص 308)
5- پرهیزکاری مایه ثبات و پایدارى ایمان می گردد
امیر المؤمنین على (ع) فرموده است، پارسایى و پرهیزکاری مایه ثبات و پایدارى ایمان است (روضة الواعظین-ترجمه مهدوى دامغانى ص 682 )
6- محبت اهل بیت علیهم السلام انسان را در دینداری همچون کوه احد ثابت قدم می کند
امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابش فرمود:... خوشا بحال کسى که محبّت ما اهل بیت در قلب او رسوخ داشته باشد، ایمان در قلب چنین کسى ثابتتر از کوه احد در مکانش خواهد بود. (اسرار آل محمد علیهم السلام ص 516 )
7- کتمان اسرار و رازدارى (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج1 ص 362 )
8- عفو و چشم پوشى از عیب مردم (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج1 362 )
9- صبر در خوشی ها و ناخوشی ها (ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج1 362 )
10 – نهادینه نمودن صفات مومنین در خود
در این خصوص تنها به یک روایت از پیامبر گرامی اسلام اکتفا می نمائیم که فرمود: در مؤمن بیست خصلت باید باشد و هر که همه را ندارد ایمانش کامل نباشد اى على اخلاق مؤمن اینها است.
- در صف نماز حاضرند- در پرداخت زکاه شتابانند- مستمندان را خوراک دهند- دست لطف بر سر یتیم کشند- ناخن خود را پاکیزه کنند- کمر خود را ببندند- اگر حدیث گویند دروغ نگویند- اگر وعده دهند، تخلف نکنند- اگر سپرده ستانند خیانت نورزند- اگر سخن گویند راست گویند- در شب خداپرستند- در روز مردان نبردند- روزها را روزهاند- شبها را زنده دارند و عبادت کنند- همسایه را نیازارند- همسایه از آنها آزار نکشد- آرام روى زمین راه روند- بسوى مساجد گام بردارند- و بخانه بیوه زنان بروند (برای کمک و مساعدت آنها ) - و بگورستانها سر بزنند، خدا ما و شما را از پرهیزکاران سازد « گنجینه معارف شیعه-ترجمه کنز الفوائد و التعجب ج1 ص 117 »
11- طلب یاری خواستن از خداوند متعال جهت شعله ور ماندن ایمان در وجود انسان
ائمه اطهار (علیهم السلام ) در همین زمینه دعاهایی را توصیه نموده اند که از جمله آنها دعای عدیله می باشد ( مفاتیح الجنان فصل ششم ) (1)
ریشه کن نمودن عواملی که باعث از بین رفتن ایمان می شوند
در این زمینه روایات متعددی از پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان (علیهم السلام ) نقل شده که برخی از آنها به شرح ذیل می باشد .
1- نداشتن محبت اهل بیت پیامبر علیه السلام ایمان را ذوب می کند.
امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابش فرمود:... و هر کس که دوستى ما در قلب او جاى نگیرد ایمان در قلب او مانند ذوب شدن نمک در آب ذوب مىشود. ( اسرار آل محمد علیهم السلام، ص: 515)
2- هرگز دوستى با دشمنان خدا و رسول (صلى اللَّه علیه و آله و سلم) با داشتن ایمان قابل جمع نیست (2)
3- دروغ گو مزه ایمان را درک نمی کند
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: بندهاى مزه ایمان را درک نمىکند مگر اینکه از دروغ چه جدى و یا شوخى دست باز دارد. (بحار الأنوار ، ج69، ص: 250)
4- خیانت کننده به امانت ایمان ندارد
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: کسى که امانتدار نیست ایمان ندارد، (نوادر راوندى-ترجمه صادقى اردستانى ص 168 )
5- خندیدن بیش از حد ایمان را محو می کند
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: خندیدن زیاد ایمان را محو مىکند (ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج2 ص 467 )
6- حرام خواری ایمان را دور می کند
پیامبر اکرم فرموده اند : حرام خوردن ایمان را دور مىکند (نصایح ص 219 )
7- زنا کردن موجب می شود تا روح ایمان از انسان جدا گردد (اصول کافى-ترجمه مصطفوى ج3 ص 388 )
8- عمل ننمودن به دستورات دینی موجب تزلزل در ایمان می گردد
امام صادق علیه السّلام فرمود: ایمان بدون عمل ثبات ندارد و عمل از ایمان مىباشد.( ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج1 ص 408) لذا از محوری ترین برنامه هایی که باید داشته باشید انجام واجبات و ترک محرمات می باشد .
9- حسادت ورزیدن به برادر مومن ایمان را در دل آب می کند
امام صادق علیه السلام در این خصوص فرموده اند : هر کس بر مؤمنى حسادت کند، ایمان در دلش همچون نمک در آب ذوب شود.( تحف العقول-ترجمه جعفرى ص 284 )
10- تهمت زدن به برادر دینی ایمان را ذوب می کند
امام صادق علیه السّلام فرمود: و هر گاه به برادر مومن خود تهمتى بزند ایمان از قلبش مىرود همان طور که نمک در میان آب ذوب مىشود (مشکاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى متن ص 197 )
11- بی صبری ایمان را می برد
حضرت صادق علیه السّلام که فرمود: نسبت صبر بایمان نسبت سر است به تن همچنان که با رفتن سر تن هم از بین میرود با رفتن صبر هم ایمان دوامى نخواهد داشت.( بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68 ج2 )
12- شوخی نمودن نور ایمان را از بین می برد (3)
امام موسى بن جعفر(ع) به یکى از فرزندان خود فرمود پسرم، از شوخى بپرهیز که موجب از بین رفتن نور ایمان و شخصیت تو مىشود (مواعظ امامان علیهم السلام-ترجمه جلد هفدهم بحار ص 276 )
13- بی حیاء ایمان ندارد
امام صادق علیه السّلام فرمود: ایمان ندارد آن کس که شرم و حیاء ندارد. الحدیت-روایات تربیتى ج1 ص 277 )
14- بخل از محو کننده ایمان است
امام صادق «ع»: هیچ چیز به اندازه بخل در محو کردن (کاستن و برانداختن) ایمان کارگر نمىشود. سپس فرمود: این بخل را (در نفس انسان) حرکتى است آرام و پیوسته مانند
راه رفتن مورچه ؛ و آن (بخل) را شاخههایى است مانند شاخههاى شرک. (الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج6، ص: 99)
15- طمع ورزی انسان را از ایمان بیرون می کند
امام صادق (ع) فرموده اند: چیزى که انسان را از ایمان بیرون مىکند طمع است. (خصال-ترجمه جعفرى ج1 21 )
16- عمل کردن بر خلاف حق انسان را از ایمان بیرون می کند
ابو الربیع گوید: از امام علیه السّلام پرسیدم چه کلماتى مرد را از ایمان خارج مىگرداند فرمود: هر گاه نظریهاى داد و آن نظریه بر خلافت حق بود اگر او در اجراى آن کوشش کند از ایمان بیرون مىشود. (ایمان و کفر-ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج1 405 )
پی نوشت :
1- در همین زمینه دعایی نیز از شیخ طوسی نقل گردیده که در همان فصل ششم مفاتیح ذکر شده است .
2- «لا تَجِدُ قَوْماً یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ یوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ ...» ( آیه 22 سوره مجادله )
3- به نظر می رسد مراد از این روایت در خصوص کسانی است که شوخی و لودگی را سرلوحه زندگی خود قرار داده اند و اهل شوخی های بی مورد می باشند چرا که اسلام خود به شادابی و مزاح و ایجاد نشاط در بین اطرافیان تاکید فراوان دارد .
تلخیص و فرآوری : محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان